مفاهیم نمادین برخی متون مقدس در بین مردم مسلمان ایران در منطقه وفس

عنوان فوق، موضوع مقاله ای از خانم موسوی میرک، استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اراک است که در پاییز سال 90 در نشریه بین المللی "آنالیتیکا ایرانیکا"(Analytica Iranica) به چاپ رسیده است. متن مقاله را این استاد گرانقدر برای مطالعه شما خوانندگان عزیز در اختیار وبلاگ وفس قرار داده اند که ضمن تشکر از ایشان توجه شما را به آن جلب می کنم:

متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تعزیه خوانی عاشقانه وفسی ها



عکس های بیشتر (و درخواست فیلم تعزیه)

ادامه نوشته

عکس های پشت صحنه اجرای تعزیه وفس


عکس ها مربوط است به تعزیه روز جمعه (24/06/1391) که توسط گروه "وبلاگنویسان وفس" تهیه شده است.

عکس های بیشتر

ادامه نوشته

عریضه های منظوم و منثور هُمافر وفسی عراقی

ناحیه عراق عجم از دیرباز مهد فرهیختگان و بزرگان علم و ادب بوده است. یكی از روستاهای شمالی اراك، وفس است كه دارای قدمت بسیار و گویش خاصی است که عدّهای از زبانشناسان، این گویش را به مادها منتسب می‌دانند.

وفس عالمان بزرگ و حداقل چهار شاعر در تاریخ خود به ثبت رسانده كه یكی از معروف ترین آنان با داشتن پانزده هزار بیت شعر، میرزا محمد‌حسین وفسی عراقی متخلّص به همافر است. او مسلّط به ادبیات فارسی و عربی بوده و به نظر، استاد مشخصی نداشته و به یمن ذكاوت خود، استادی كامل بوده است. همافر در پی رشوه خواری و فساد نایب الحكومه و مباشر وفس، در دورههای چهارم و پنجم مجلس شورای ملّی، حدّ فاصل سال‌های 1300 و 1304 شمسی به نظم و نثر روی آورده و عرایض خود را به مجلس فرستاده و تقاضای دادرسی كرده است. این مقاله، مختصراً در باب عرایض منظوم و منثور او و اسناد مربوط به آن در آرشیو اسناد مجلس شورای اسلامی به بحث پرداخته است.

متن کامل مقاله

ادامه نوشته

أبوالقاسم بن یوسف الدارابی الوفسی

تاکنون از حاج ابوالقاسم خاکی و آثارش، مطالبی در این وبلاگ نوشته ام. چندی قبل، پاراگرافی در معرفی مختصر یکی از آثار او در "موسوعة مؤلفی الإمامیة"، جلد ٢، صفحه ٦٤١ یافتم، (+)بدین شرح:

أبوالقاسم بن یوسف الدارابی الوفسی (ق 14 ه‍) شاعر إیرانی من محافظة فارس، تخلص ب‍ " خاكی ".

الآثار:

مرآت القلوب (فارسی / شعر) مجموعته الشعریة.

طبعاته: شیراز، 1320 ش، رقعی، 54 ص. المصادر: چاپى فارسی 4 / 4676، مؤلفین چاپى 1 / 239.

که او را شاعری از استان فارس دانسته که کتابش را در شیراز به چاپ رسانده است!

فهرست مطالب "مرآت القلوب" را که نمی توان آنرا صرفاً کتاب شعر دانست، قبلن در اینجا به تفصیل بیان کرده ام.(عکس های بیشتر از حاج ابوالقاسم خاکی و همسرش)

مصاحبه استاد عزیزاله سمیعی

عزیزالله سمیعی متولد 1329 خورشیدی در روستای وفس از توابع شهرستان اراك است كه پس از فارغ التحصیل شدن از دانشسرای عالی تهران در سال 1352 در رشته شیمی و گذراندن دو سال خدمت نظام در كسوت افسران وظیفه، در سال 1354 در شهرستان گچساران (دوگنبدان) از توابع استان كهكیلویه و بویراحمد به استخدام آموزش وپرورش درآمد و در آن شهر، همچنین شهرهای تهران و خمین به تدریس شیمی و فیزیك پرداخت.

وی از سال 1374 فعالیت پژوهشی خود را در مورد  زبان، فرهنگ، تاریخ و جغرافیای روستای وفس و ولایت ثلاث آغاز كرد كه تاكنون از این فعالیتهای پژوهشی، كتاب دانشنامه رجال كمره و جاپلق چاپ و منتشر شده و كتابهای فرهنگ زبان وفسی، معرفی رجال شهرهای گلپایگان و محلات در حال گرد اوری و تدوین است.

علاوه بر این فعالیتهای پژوهشی، مقالاتی در زمینه شعر و ترجمه مطالب علمی از عزیزالله سمیعی در وبلاگ شخصی، مطبوعات و سایر رسانه ها منتشر شده است.

متن کامل مصاحبه

ادامه نوشته

انتظار مردم شهرستان: برگزاری یادواره بزرگان منطقه

شیخ عبدالنبی عراقی وفسی رئیس شورای اسلامی شهر كمیجان در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفت: شهر كمیجان دارای شخصیت‌های برجسته ادبی، فرهنگی و مذهبی است، وی تصریح كرد: برگزاری یادواره بزرگان شهر كمیجان همچون استاد عیسی بهادری‌ پدر نقاشی ایران، عبدالنبی وفسی مجتهد و مولف ارزشمند، فخرالدین عراقی شاعر و عارف قرن هفتم و شیخ شهاب الدین عراقی کمیجانی فیلسوف عهد قاجار در راستای گرامیداشت یاد و خاطره این بزرگان از دیگر انتظارات مردم این شهرستان از مسئولین استان بشمار می‌رود.(+)

ثبت ملی تعزیه وفس و فواید آن

هشت اثر معنوی از استان مركزی در فهرست آثار ملی كشور به ثبت رسیده است.

سید 'محسن رحمتی' روز شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: این تعداد آثار شامل تعزیه وفس، تفرش و تعزیه سیار اراك، مراسم اهو اهو خورهه محلات، مراسم بیل گردانی نیم ور محلات، جشن تیرگان، مراسم چغچغه زنی مردم انجدان و گیوه دوزی سنجان است.

معاون میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مركزی خاطر نشان كرد: مقابله با افراد سود جو، آشنایی سایر كشورها با آثار تاریخی و معنوی و دسترسی آسان پژوهشگران به اطلاعات از فواید مثبت ثبت آثار تاریخی و معنوی در فهرست آثار ملی كشور است.

رحمتی اضافه كرد: میراث معنوی در هر كشوری زیر بنای میراث مادی است و به همین دلیل باید به آن توجه شود.

پیشنهاد ثبت ضرب المثل های وفسی در آثار ناملموس استان مرکزی

سرپرست اداره كل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مركزی گفت: پرونده 22 اثر تاریخی، طبیعی و معنوی این استان با اعتبار یك میلیارد و 270 میلیون ریال به پنجمین اجلاس شورای سیاستگذاری ثبت آثار ملی ایران پیشنهاد شده است.

مجتبی رضوانی افزود: 'دستبافت های سنتی' (فرش لیلیان)، 'شیوه تقسیم آب در روستای كهك تفرش'، 'واژه نامه گویش راجی' مردم دلیجان، 'مراسم نخل گردانی' شهر نراق، 'ضرب المثل های مردم تات زبان' وفس، 'مراسم شب اسفند' روستای گل چشمه محلات و 'مراسم تحویل سال نو' روستای استوه خنداب، از آثار پیشنهادی میراث ناملموس است.

اعضای شورای سیاست‌گذاری ثبت آثار از 16 نفر تشكیل شده است كه معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری كشور، ریاست آن را به عهده دارد. پنجمین اجلاس شورای سیاست‌گذاری ثبت آثار ملی ایران، 18 تا 21 شهریورماه امسال در استان البرز برگزار می‌شود.(+)

وفس، از مراکز حکومت هخامنشیان

"کشف آثار و دست ساخته های ابتدایی در منطقه انجمن وفس و وجود آثار سفالی و بنای معماری سبک هخامنشیان در حفاری های منطقه با توجه به نزدیکی جغرافیایی به هگمتانه (پایتخت سیاسی و اداری هخامنشیان) این احتمال را تقویت می کند که وفس، روزگاری از مراکز مهم حکومت هخامنش بوده باشد."

مطلب فوق، یکی از یافته های پژوهش دکتر فاطمه موسوی میرک، استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اراک است که در نخستین همايش "زبان و مفاهیم علوم اجتماعی" در تهران ارائه گردید. این عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی، با بررسی "عبارت های اسمی در گویش وفسی" و استفاده از نظریه های زبانشناسی، به نتایجی پیرامون وابستگی های زبانی گویش وفسی و فولکلور مردمان این منطقه دست یافته است.

ادامه مطلب

ادامه نوشته

دکتر علی دارابی، معاون سیمای سازمان صدا و سیما

دکتر علی دارابی، معاون سیما در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی، زاده 1340 شمسی در وفس است. او مدرک دکترا، کارشناسی ارشد و کارشناسی خود را در علوم سیاسی از دانشگاه تهران اخذ کرده است.

بعضی سوابق وی بدین شرح است: قائم مقام رئیس سازمان صدا و سیما- معاون امور مجلس و استان های سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (مهر 1384 تا دی 1386)- معاون پژوهش و برنامه ریزی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی- معاون امور مراسم و ستادهای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ...

دکتر دارابی، نویسنده، محقق و روزنامه نگاری پرکار است و تاکنون صدها عنوان مقاله و یادداشت در مطبوعات و روزنامه های معتبر کشور از او به چاپ رسیده است. علاوه ‌بر مقالات متعدد علمی - پژوهشی، كتاب‌هایی چون "زیتون سرخ"، "سیاستمداران اهل فیضیه"، "كارگزاران سازندگی از فراز تا فرود"، "52 گفتار درباره انقلاب اسلامی"، "چكاد اندیشه"، "روی خط اندیشه"، "انتخاب هشتم"، "رفتار انتخاباتی ایرانیان"، "الگوها و نظریه‌ها" و "جریان شناسی سیاسی در ایران"، توسط وی منتشر شده است.(وبسایت دکتر دارابی)

قصه های عامیانه وفسی در کتابخانه مجلس

اواخر سال گذشته بود که هنگام جستجو در سایت کتابخانه مجلس، متوجه شدم نسخه ای از کتاب "Vafsi Folk Tales" در این کتابخانه نگهداری می شود. هرچند در سال 1389 نسخه ی ناقصی از این کتاب را از طریق دیگری به دست آورده بودم، ولی دسترسی به نسخه کامل آن، آرزویی دست نیافتنی به نظر می رسید. بلافاصله دست به کار شدم و در ایمیلی از خانم دکتر بادینلو در مورد موجود بودن این کتاب در آن کتابخانه، پرس و جو نمودم. خانم بادینلو که قبلن نیز مزاحم شان شده بودم، در نهایت بزرگواری، قضیه را پیگیری کردند و پس از چند روز با لطف ایشان توانستم نسخه ای از این گنج گران بها را تهیه کنم.(برای دیدن عکس بزرگتر از جلد کتاب، بر روی عکس کلیک کنید)

ادامه مطلب

ادامه نوشته

ثبت صحنه های تعزیه وفس

آقای مهدی دریایی، عضو شورای انجمن تعزیه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی، روز پنج شنبه، دهم فروردین، به وفس رفته بود تا صحنه های شبیه خوانی وفس را بر روی نوارهای فیلم و عکاسی خود ثبت نماید. آقای دریایی و گروه همراهش، مهمان رئیس تعزیه وفس، آقای محمود بادینلو در محله "دونه" بودند. در آن جلسه چندتن از بزرگان تعزیه وفس نیز حضور داشتند و صحنه هایی از تعزیه را اجرا نمودند که توسط آقای دریایی و گروه شان فیلمبرداری و عکس برداری شد. سپس آقایان بادینلو، دریایی، اسدپور و دیگر حاضران در مجلس، مطالبی در مورد قدمت تعزیه وفس و ویژگی های منحصر به فرد آن بیان نمودند.

در پایان، آقای دریایی که در حال تالیف دایره المعارفی درباره تعزیه است، جایگاه وفس در تعزیه استان مرکزی را بسیار بالا دانست و از زحمات آقای بادینلو و دیگر تعزیه خوانان وفس که طی یکی دو سال گذشته با ایشان همکاری کرده اند، قدردانی نمود.

از راست به چپ، آقایان: علی صالح دارابی، محمود بادینلو، احمد بادینلو و مهدی دریایی

السيد عبدالحميد الوفسي أول شهيد في ثورة الدستور في ايران

رغم ان الثورة العارمة التي اندلعت في ايران قبل عقود خلت وسُمّيت بثورة الدستور، لم تتمكن من اقتلاع البناء المتهاوي والشجرة المتهرّئة للاستبداد، الا انها فتحت الآفاق امام الشعب الايراني للتعرف علي معالم جديدة من الحرية، والاطلاع علي انماط جديدة من الحكم.

ان الصراع الذي خاضته جماهير الشعب ومختلف الشرائح الاجتماعية ضد حماة النظام الاستبدادي والمدافعين عنه، قد أوجد ظروفاً جديدة في البلد؛ حيث رأي الشعب امامه فرصة للتعبير عن سخطه علي الحكومة واحتجاجه علي الوضع الراهن علي شكل ثورة اجتماعية، وذلك لأنه لم يحصل من وراء هذا النظام الحكومي ومن وراء هؤلاء الحُكّام سوي القمع والتعدّي وانتهاك القانون.

المدوّنة التي بين ايديكم محاولة للتعرّف علي شخصية ودور أول شهيد سقط علي طريق ثورة الدستور، وهو الذي تصفه المصادر المختلفة باسم طالب العلوم الدينية الشاب، السيد عبد الحميد.

خلاصه ای از مقاله "شهید سیدعبدالحمید وَفسی(اولین شهید انقلاب مشروطیت ایران)" به عربی

تعزیه وفس از آثار معنوی استان مركزی

به گزارش ایرنا، این آیین با ویژگی های منحصر به فرد چون نگینی ارزشمند بر انگشتری رسومات قومی استان مركزی می درخشد و بیش از 230 سال است كه بازیگران نقش‌های هنر آیینی تعزیه وفس در برابر جمعیت عزادار و دوستدار اهل بیت ( ع ) هنرنمایی می كنند و این هنر آیینی اصیل را با تمامی ویژگی های محلی و فرهنگی خاص حفظ كرده اند.

ادامه خبر

ادامه نوشته

کتابخانه وفس 200 نفر عضو دارد

علی شاکری رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان کمیجان در بازدید از کتابخانه فخرالدین عراقی که در روز پنج شنبه 3 آذر 90 انجام شد گفت: تأثیر عمیق کتاب در گسترش فرهنگ جامعه و سرعت بخشیدن به پیشرفت روزافزون آن، انکارناپذیر است و نمی توان توسعه و رشد همه جانبه جامعه را، بدون در نظر گرفتن مطالعه و کتاب مورد بحث و نظر قرار داد، از این جهت کتاب و کتاب خوانی از مقوله های قابل توجه فرهنگی است که ترویج آن در جامعه ضروری به نظر می رسد.

مرادی مسئول كتابخانه فخرالدین عراقی کمیجان درادامه با ارائه گزارشی ازفعالیت های كتابخانه های موجود در این شهرستان گفت: درحال حاضرشهرستان کمیجان دارای چهار کتابخانه فعال و 2350 نفر عضو می باشد که 950 نفر از این اعضاء در شهر کمیجان 850 نفر در شهر میلاجرد و 350 نفر در روستای اسفندان و 200 نفر در روستای وفس هستند و فعالیت این کتابخانه ها بیشتر در بین دانش آموزان سطوح ابتدایی، راهنمائی، دبیرستان و دانشجویان دانشگاه آزاد و پیام نور شهرهای کمیجان و میلاجرد می باشد.(+)

چشم پایتخت به تعزیه استان مرکزی

استان مرکزی از قطب های تعزیه کشور است که نه تنها در این زمینه دارای سبک است بلکه تعزیه خوانان حرفه ای بسیاری تقدیم دنیای این هنر دینی و بومی کرده است، اما به نظر می رسد برای حفظ و ارتقا این هنر اصیل باید بیشتر کوشید.

 تعزیه در نقاط مختلف استان مرکزی حیات دارد و سالانه به خصوص در ماههای محرم و صفر هیئت های مختلف تعزیه خوانی در کوی و برزن اقدام به تعزیه خوانی می کنند. بیش از همه، تعزیه در تفرش، فراهان و شازند رونق دارد... تعزیه وفس از رسوم نمایشی آیینی استان مرکزی است که دارای زوایای فرهنگی و مذهبی متعدد و منحصر به فردی است. تعزیه‌خوانی در وفس از سابقه‌ای دیرینه برخوردار است و قدیمی‌ترین نسخه‌های تعزیه که در حال حاضر در اختیار است به حدود 230 سال قبل برمی گردد.(+)

صاحب کرامات مرحوم "سیداحمد میرحسینی"

مرحوم سیدمحمد میرحسینی از فرزندان سیداحمدمرحوم سیداحمد میرحسینی فرزند سیدکاظم در سال 1248 هجری شمسی در وفس متولد گردید، ایشان دوران جوانی را در وفس سپری کرده و بعد از ازدواج اول، با خانواده خود به میلاجرد می رود و در میلاجرد هم همسری اختیار می کند.

                                                           مرحوم سیدمحمد میرحسینی یکی از فرزندان سید احمد

ادامه مطلب


ادامه نوشته

قصه "خدیجه خاتون"وفس در صدای آفتاب

در ادامه پخش قصه های وفس از صدای استان مرکزی، امروز، دوشنبه(11/07/90) راس ساعت 8و30 دقیقه شب، قصه "خدیجه خاتون" از رادیو اراک روایت می شود. این قصه را نیز آقای "علی صالح دارابی" تعریف میکند. همچنین تکرار این برنامه روز سه شنبه (12/07/90) ساعت 12و 30 دقیقه بعدازظهر از همین موج پخش می شود.

پخش زنده صدای اراک را می توانید با کلیک بر روی این لینک گوش کنید.

استاد همافر وفسی، چهارمین فرد از رجال اراک

یاد یاران به قلم استاد ابراهیم دهگان

چهارمین فرد متعين از رجال اراک که در ردیف گویندگان شیرین زبان دوره معاصر قرار گرفته مرحوم حاج محمد حسین وفسي مشهور به همافر است... مرحوم همافر به سال 1265 در نواحی اراک قدم به عرصه وجود گذاشت و بعد از هشتاد سال عمر و نوشتن صدها ورق کتاب به سال 1345 و در محل اراک دار فانی را بدرود گفت... صاحب ترجمه مردی بود محکم، متکی به نفس، گوینده ای درست کردار و با متانت ... مرحوم همافر به سه زبان فارسی، عربی و ترکی و حتی زبان خاص وفسی شعر گفت.

ادامه مطلب

ادامه نوشته

عدم برگزاری همایش استاد همافر وفسی

"برگزاری همایش استاد همافر وفسی از شاعران شهرستان كمیجان"، یکی از مصوبات "همایش مدیران ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان‌های استان مركزی" در یازده خردادماه در وفس بود. "شورای فرهنگ عمومی شهرستان کمیجان" نیز که در آن جلسه حضور داشت، موظف به پیگیری و اجرای این مصوبه گردید. اما در کمال ناباوری در جلسه روز دوشنبه مورخه 24/05/90 این شورا، مقرر گردید: "از مدیركل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مركزی درخواست شود در صورت امكان در خصوص برگزاری همایش مفاخر شهرستان (استاد همافر وفسی) شخصیت دیگری را در دستور كار قرار دهند".

پی نوشت1: علت تصمیم "شورای فرهنگ عمومی شهرستان کمیجان" که فرماندار نیز یکی از اعضای آن است را نمی دانم اما فکر نمی کنم هیچ دلیل قانع کننده ای برای چنین درخواستی وجود داشته باشد. متاسفانه این نوع تصمیمات مسئولین شهرستان در مورد مفاخر وفسی بی سابقه هم نیست و در همایش "راه های توسعه کمیجان" در سال 1386، در حالی که قرار بود در ابتدای همایش "حضرت آیت‌الله شیخ عبدالنبی عراقی وفسی" به عنوان یکی از مفاخر شهرستان معرفی شود، به دلایلی که در این صفحه شرح داده ام، از این کار خودداری شد.

پی نوشت2: از دوستان وفسی حاضر در کمیجان و اراک درخواست میکنم این موضوع را پیگیری کرده و نتیجه را به اطلاع بنده و سایر خوانندگان وبلاگ برسانند.

سیدمبین وفسی، حافظ یک شبه قرآن

... پدر سیدمبین، هنگام نماز صبح متوجه می شود که سیدمبین در حال قرائت قرآن است، تعجب می کند و به او می گوید: مبین دوباره بخوان؛ سیدمبین بدون وقفه و سوره بعد از سوره را قرائت می کند، ... از او می پرسد: چگونه قرآن را حفظ کردی، او می گوید: شب در خواب، جَدّم حضرت امام سجاد(ع) را دیدم؛ حضرت امر فرمود: پسرم بلندشو و بخوان؛ عرض کردم: آقا نمی توانم بلند شوم و نمی توانم بخوانم چون سواد ندارم. امام(ع) امر می فرماید: بلندشو و بخوان. او حرکت می کند، بلند می شود و قرآن را از حفظ قرائت می کند...

ادامه مطلب 

ادامه نوشته

نماد(های) دینی مردم وفس

روزهای اول و دوم جولای در ایروانِ ارمنستان، کنفرانس پانزدهمین سالگرد "ایران- قفقاز" برگزار شد که در آن 50 دانشمند خارجی و 20 دانشمند ارمنی حضور داشتند. یکی از مقالات/سخنرانی که در روز اول این کنفرانس بین المللی توسط استاد موسوی میرک ارائه شد، مقاله ای با عنوان "نماد(های) دینی مردم وفس" بود.

July 01, 2011. SESSION III (17.00 – 18.30)

SESSION 3-C (2nd floor Small Auditorium)

Religion and Folklore – II

Chairs: Sekandar Amanolahi, Roman Smbatian

  • Moosavi Mirak (Iran) – Religious Symbolism of the People of Vafs village.

در بعضی سایت ها عنوان مقاله اینگونه آمده است:" Religious Symbolism οf the Human beings οf Vafs village". اطلاعات بیشتری ندارم اما فکر میکنم ارائه دهنده این مقاله خانم فاطمه موسوی میرک، استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اراک است که به اذعان یکی از خوانندگان وبلاگ از علاقه مندان و محققان گویش وفسی می باشند.

دیوان رفیعا وفسی

پدیدآور: سيداحمد رفيع متخلص به "رفيعا "(سده 14 هـ) نوع: متن؛

 جنس: نسخه خطی؛ زبان: فارسي؛ صاحب محتوا: مجمع ذخایر اسلامی (کدنا)؛

توصیفگر: شعر؛ وضعیت نشر: سال 1310؛ مشخصات فیزیکی: 14×22؛


یادداشت:

شاعر از مردم و سادات وفس و صاحب ذوق و قريحه اى نيكو بوده است. بيشتر سروده هاى اين دفتر در قالب قصيده و ترجيع بند و 235 بيت را در بر دارد. عناوين اشعار: در توصيف آب و هواى وفس، در توصيف عالى جاه على خان نايب الحكومه آنجا، در تعريف كاشتن بوستان و چندين موضوع ديگر است. نامداران اراك(83): نام وى را رفيع در قرن 12 ذكر كرده، در حالى كه مرحوم دهگان "سيد احمد " نوشته و وى را شاعر سده 14 دانسته است. ,خط نستعليق, در دارالخلافه تهران، برگ آخر جابجا شده است. جلد مقواي نازك، كاغذ نخودي، قطع وزيري.,ش 182، از كتاب هاي مرحوم ابراهيم دهگان.(منبع: محتوای کنسرسیوم ملی)


مطالب مرتبط: سیدرفیع رفیعا (۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۵)

پیاز تا چغندر شکر خدا

مردی با زنش مشاورت کرد که یک بار چغندر ببرند خدمت شاه، از شاه بلکه انعامی بگیرند. انعامی بگیرند تا رفع زندگی خودشان بکنند.

مرد گفت: من یک بار چغندر می‌برم.

زن گفت: خیر چغندر زیاد است، پیاز زیادتر به کار می‌ره در اداره شاه.

ادامه مطلب

ادامه نوشته

دکتر علی اکبر ریاحین از فرزندان خنجین

دکتر علی اکبر ریاحینوبلاگ خنجین به تازگی دکتر علی اکبر ریاحین، یکی از پژوهشگران فرهنگ عامه منطقه وفس و خنجین را به طور مختصر معرفی نموده است. من تاکنون دو مقاله با عناوین "زمستان در خنجين وفس اراک" و "مقیاس‌های اندازه گیری در خنجین وفس اراک" از این پژوهشگر دیده ام که دومی را در همین وبلاگ آورده ام.

این پژوهشگر گرامی در اواخر دهه 40 در خنجین متولد شده و با ادامه تحصیلات در شهر قم موفق به کسب مدرک پزشکی شده و هم اکنون در مراکز درمانی و دانشگاهی استان قم مشغول طبابت و تدریس می باشد.

عمده کار فرهنگی ایشان، گردآوری فرهنگ عامه مردم منطقه وفس و بویژه خنجین است که از دهه 60 آغاز و منجر به همکاری نزدیک ایشان با برنامه پرسابقه فرهنگ مردم شده بود. وی در مدت یک دهه بخش های مهمی از فلکلور منطقه را گردآوری کرد و بارها به عنوان همکار ممتاز رادیو انتخاب شد... ضمنا مقالات متعددی از ایشان در نشریات سازمان صدا و سیما به چاپ رسیده است.

تعزیه خوانی گروه قمر بنی هاشم در روز تاسوعا

تعزیه خوانی گروه قمر بنی هاشم در روز تاسوعاگروه تعزیه خوانی قمر بنی هاشم(ع) همچون سال های گذشته حضور پر رنگی در دهه اول محرم داشت و در محله های مختلف به اجرای نمایش تعزیه پرداخت. این گروه به سرپرستی آقای محمود بادینلو در غروب روز تاسوعا در مسجد امام حسین(ع) محله "مانداران" اقدام به تعزیه خوانی نمود.

ادامه مطلب

ادامه نوشته

سپیده وفس

در مورد شیخ عبدالنبی عراقینوشتار "آیت اله شیخ عبدالنبی عراقی" به قلم علی باباجانی

ادامه مطلب

ادامه نوشته

زندگی‌نامه‌ی «ناصر خسرو» به قلم علی باباجانی

علی باباجانی، نویسنده جوان وفسیعلی باباجانی، نویسنده‌ی جوان وفسی، زندگی‌نامه‌ی داستانی «ناصر خسرو» و «سپهبد قرنی» را برای نوجوانان و جوانان آماده‌ی چاپ دارد.

 


ادامه مطلب

ادامه نوشته

اویس وفسی

اویس وفسی ولد ابوالقاسم- نوه استاد علی منظوری

زادروز: 20 بهمن 1310 خورشیدی

اساتید: علی منظوری- سیدحسین میرخانی- سیدحسن میرخانی


 

منبع دو اثر فوق: "تالارهای خوشنویسی و تذهیب" سایت "ایوان خطاطی ایران"

بعضی از آثار استاد به نقل از وبسایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران:

 ‏عنوان: ت‍ج‍ل‍ی‍گ‍اه‌ خ‍ط ن‍س‍ت‍ع‍ل‍ی‍ق‌

‏مشخصات: مجموعه خط، دو جلد مصور، نشر در ت‍ه‍ران‌

‏شماره کتابشناسی ملی: ۱۲۲۰۴

 

عنوان: م‍رق‍ع‌ زری‍ن‌: اوراق‍ی‌ زری‍ن‌ از اس‍ات‍ی‍د خ‍وش‍ن‍وی‍س‌

‏مشخصات: با موضوع خوشنویسی، یک جلد، نشر در ت‍ه‍ران‌، اطلاع‍ات‌، ۱۳۶۵.

‏شماره کتابشناسی ملی: م‌۶۵-۱۶۷۲

 

بعضی پوسترهایی که استاد کار کرده اند:

1) عنوان: خوبان همه صید صبح خیزان...؛ مشخصات: یک پوستر رنگی؛۵۰×۷۰ س‌م.

2) عنوان: صورت خوبت خوش...؛ مشخصات: یک پوستر رنگی؛7۰×5۰ س‌م.

3) عنوان: اللهم صل‌علی‌محمد و ال محمد؛ مشخصات: یک پوستر کرم-قهوه ای؛۷۰×۵۰ س‌م.

مطلب مرتبط: استاد اویس وفسی

لیلا بادینلو

لیلا بادینلوخانم لیلا بادینلو با حدود 27 سال سن، یکی از جوانان موفق وفسی در عرصه علوم زیستی به حساب می آید. این جوان کوشا که در حال تحصیل در مقطع پی.اچ.دی دانشگاه سن دیه گوی آمریکا است، هم اکنون در موسسه تحقیقات مولکولی "Torrey Pines" در سن دیه گو، مشغول تحقیق در زمینه های گوناگون علم زیست شناسی می باشد. خانم بادینلو تاکنون ضمن ارائه چندین سخنرانی، تعدادی مقاله نیز در زمینه زیست شناسی مولکولی به چاپ رسانده است. 

سال تولد: 19 نوامبر 1983 میلادی
محل تولد: سن‌دیه‌گو، کالیفرنیا
مدرسه ابتدایی: Westwood
دبیرستان: Rancho Bernardo
تاریخ فارغ‌التحصیلی از دانشگاه در مقطع لیسانس: 2008 میلادی

علاقه مندی ها: دوچرخه سواری، دوچرخه سواری کوهستان، صخره نوردی، یوگا، موج سواری، قایق سواری، عکاسی، گیتار، نقاشی

انتشار کتاب "کنز مخفی" اثر شیخ عبدالنبی اراکی وفسی

تصویر رویه کتابچاپ نخست كتاب «كنز‌ مخفی (مباحثی پیرامون زیارت عاشورا)» تالیف آیةالله‌ العظمی عبدالنبی اراكی، تحقیق ناصر باقری بیدهندی از سوی انتشارات مسجد مقدس جمكران منتشر و روانه بازار نشر شد.

 در بخشی از مقدمه محقق، درباره آشنایی با مولف كتاب آمده است: «به دلیل آثار و بركات این منشور، تولی و تبری و مضامین بلند و مفاهیم والای آن، شماری از علما و دانشمندان به شرح آن اهتمام خاص داشته‌اند و اهل معرفت آن را به عنوان ذكر و ورد خویش داشته و در دشواری‌ها و سختی‌های خود به خداوند متوسل می‌شده‌اند. یكی از دانشمندانی كه به شرح عالمانه زیارت عاشورا پرداخته، ‌فقیه بزرگوار آیت‌الله‌العظمی حاج عبدالنبی اراكی –علیه رضوان‌الباری– است كه در این مقدمه به صورت فشرده به معرفی آن جناب می‌پردازیم:

آیت‌الله عبدالنبی اراكی در سال 1307 هجری قمری در اراك دیده به جهان گشود و در رجب 1385 هجری قمری پس از عمری تلاش و كوشش و خدمات ماندگار، چشم از جهان فرو بست و بدرود حیات گفت.

 او تحصیلات خود را در اراك‌، همدان و نجف اشرف به اتمام ‌رساند، و به درجه رفیعه اجتهاد نائل آمد. در نجف اشرف به تدریس ‌پرداخته و در كنار آن به تالیف و تصنیف روی ‌آورد.

 آن مرجع بزرگوار پس از سال‌ها بهره‌وری از محضر آیات عظام؛ ملا فتح‌الله نمازی معروف به شیخ‌الشریعه اصفهانی (متوفای 1339 هجری قمری)، سیدابوالحسن اصفهانی (متوفای 1365 هجری قمری)، میرزا محمدحسین نائینی (متوفای 1355 هجری قمری)، آقا ضیاء‌الدین عراقی (متوفای 1361هجری قمری) و حاج شیخ علی قوچانی و حاج میرزا علی‌آقا قاضی،‌ با كوله باری عظیم از دانش به كشور مراجعت كرد و در سال 1366 هجری قمری وارد حوزه علمیه قم شده و علاوه به اقامه جماعت در مسجد عشقعلی به تدریس و تربیت فضلا پرداخت.»

 تالیفات فراوانی در موضوعات مختلف از وی به یادگار مانده است از جمله: معالم‌الزلفی، افاضةالقدیر، غوالی‌اللئالی، اعلام‌العامة فی صحةالحج مع ابناء‌العامة، كتاب‌المحاكمات، حاشیه بر وسیله، روح ایمان، رساله عملیه و انیس المقلدین. وی علاوه بر تخصص در فقه و اصول، در كلام و علوم غریبه و تعبیر خواب مهارت داشت.

 سرانجام این عالم عامل، پس از ارتحال در جوار كریمه اهل‌بیت، حضرت فاطمه معصومه(س) در مسجد بالاسر به خاك سپرده شد.

 یادداشت: این کتاب، دومین کتابی است که محقق ارجمند جناب آقای ناصر باقری بیدهندی از میان آثار شیخ عبدالنبی وفسی برگزیده و به بازنویسی و حاشیه نویسی آن اقدام نموده است. قبلا کتاب "روح ایمان در شناخت حقیقت نفس و روح انسان‏" توسط این محقق گرامی با تصحیح و حاشیه نویسی به چاپ رسیده بود.

متن کامل خبر

ادامه نوشته

طلبه شهید سیدعبدالحمید سجادى

تاریخ‌نویسان، طلبه وارسته سیدعبدالحمید سجادى وفسى را اولین شهید نهضت مشروطیت معرفى کرده‌اند؛ شهیدى که با نثار خون خود سکوت مبارزه با ظلم و بى‌دینى را شکست و پنجره فریاد را علیه شاهان بى‌کفایت گشود.

سیدعبدالحمید سجادى وفسى در روستاى وفس از توابع شهرستان اراک به‌دنیا آمد، او منتسب به خانواده سجادى‌هاى مى‌باشد که از وجاهت خاصى در آن منطقه برخوردار بودند.
سیدعبدالحمید پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى در مکتب‌خانه‌هاى زادگاهش، به اراک رفت و با ساکن شدن در حوزه علمیه آن شهر به فراگیرى علوم حوزوى مشغول شد و سپس به قم و در نهایت در تهران مقیم گردید و تحصیلات حوزوى‌اش را در محضر عالمان وارسته‌اى هم‌چون شیخ فضل‌اللّه نورى و شیخ مرتضى آشتیانى ادامه داد.

سیدعبدالحمید در سال 1322 از تهران به زادگاهش رفت و پس از ازدواج با دخترعموى خود به تهران مراجعت نمود و در مدرسه حاج ابوالحسن معمار باشى مشغول ادامه تحصیل شد.

مطلب کامل

ادامه نوشته

سید عبدالحمید وَفسی؛ اولین شهید انقلاب مشروطیت ایران

چکیده
غوغای شور‌انگیزی که سال‌ها پیش از این در ایران، انقلاب مشروطیت خوانده شد، هر چند نتوانست بنای متزلزل و درخت پوسیده‌ی استبداد را از بیخ و بن برافکند، اما به مردم ایران مجال داد که با جلوه‌هایی از آزادی و شکل‌های جدید حکومت و مملکت‌داری آشنا شوند.
مبارزه‌ی توده‌ی مردم و طبقات مختلف جامعه با مدافعان نظام استبدادی، شرایط جدیدی را در کشور پدید آورد. مردمی که طی سالیان دراز، جز اختناق، تعدی و بی‌رسمی از نظام حکومتی خویش و فرمانروایان‌شان چیز دیگری ندیده بودند، فرصت یافتند تا اعتراض و نارضایتی خود را از وضع موجود در قالب یک انقلاب اجتماعی ابراز کنند.
آنچه پیش‌رو دارید تلاشی است در جهت بازشناسی شخصیت و نقش اولین شهید انقلاب مشروطه که در منابع گوناگون از او به نام طلبه‌ی جوان، سید عبدالحمید تعبیر شده است.

کلیدواژه‌ها: انقلاب مشروطه، سیدعبدالحمید، شهادت، وَفس

متن کامل مقاله

ادامه نوشته

به یاد نخستین شهید مشروطه، سید عبدالحمید وفسی (اراکی، همدانی)

این صدای صوراسرافیل بود
صداها باز از میانه کوچه به گوش می رسد. یا فاطمه زهرا، یا جده سادات باز شروع شد. صدای چیه؟ هان حکما قیامت شده است؟ اما نه، آقا چی می‌گفت هان این صدای توپ و شرانبل روسی است.... یا جده سادات این تیر و توپ داغ و درفش است.. شده عین دوره شاه شهید که ننه می‌گفت مردم قلیون ها را به حکم آقا شکستند. من که آن زمان نبودم اما از تعریف های ننه و آقام یادم هست.

یا باب الحوائج این یکی حکما صور اسرافیل بود. چه نفیر شومی داشت. اما نه حتما این هم کار قزاق‌هاست. همین قزاق‌هایی که این روزها تا سر کوچه می‌خوایی بروی یک کوفتی بخری، ده تاشان را می‌بینی. با آن لباس‌های سیاه و سبیل‌های از بناگوش در رفته. آقا می‌گفت این ها فوج قزاق روسی هستند که به دستور ولیعهد در دارلحکومه تبریز زیر نظر آن اجنبی چه بود اسمش ... یادم رفته اما اسمش خوف داشت ها، همان چی چی خوف مشق نظامی دیدند که این طور رعب و وحشت بیاورند. حالا هم یک فوجشان سربند این سر و صداها و در خیابان های تهران رها کردند. عین گرگ گرسنه به قول مه لقا خانم.

این صدای مردم است که می آید. کاش می‌شد رفت دید مردم چه می‌گویند. هرچند آقا قدغن کرده کسی از اهل حرم پا بیرون بگذارد. آقا می‌گفت مردم برای گرفتن حقشان به خیابان‌ها ریختند. چی می‌خوان خدایا توبه چه اسم سختی عدالتخانه... خدایا توبه عدالتخانه ... این چه لفظ غریبی است؟ حتما به قول خانم این هم از آن سوغات های این جماعت فرنگی است. خدا منو مرگ بده که این لفظ را به زبان آوردم. ...خاک برسر تقصیر خودت بود که رفتی پشت در اتاق فال‌گوش وایستادی.

به قول عمه خانم بزرگ واه واه بچه کلفت رو چه به این که فالگوش بایسته و به حرف های پلیتکی گوش بدهد. اما خانم بزرگ خواسته بود بداند آقا با دوستانش چه می‌گوید. به من چه دخلی دارد. این آقا هم که سر پر بادی دارد. چه حرف‌هایی می‌زدند. ما که نمی فهمیدیم. این را به خانم هم گفتم. نام قانون را می‌گفتند یک اسم های سختی می‌گفتند که ما توی عمر آقامانم هم نشنیده بودیم. کنسی سیو را خیلی تکرار می‌کردند. یکیشان می‌گفت عدالتخانه کافی نیست. باید دارلشوری بخواهیم. میرزا جهانگیرخان دوست جان جانی آقا هم که یک ریز می گفت قانون و نام میرزا ملکم و میرزا یوسف خان و یک کلمه را تکرار می‌کرد.

این را برای مه لقا خانم گفتم. مگر خرم نمی‌دانم که خانم چه طور قند در دلشان آب می‌شود به شنیدن اسم این میرزا جهانگیر خان. درست از ما کلفتیم اما همین چند روز پیش در باغ شنیدم که داشتند برای گلچهره خانم از این جوان آتشی مزاج شیرازی تعریف می‌کردند. کر شوم خودم با گوش‌هایم شنیدم که می‌گفت میرزا جهانگیر خان را عمه اش بزرگ کرده. به نظرم جلسه بعدیشان هم خانه همین عمه باشد. این را از آقا شنیدم. نمی‌دانم کار خوبی کردم که به خانم نگفتم....

یا پیغمبر باز شروع کردند. یعنی مردم را می‌کشند. صدای پای خانم می‌آید. الان یاد من بدبخت می‌افتد. از همان صدای اول توپ و تفنگ که آمد همه نوکرها را پی آقا فرستادند. انگار آقا به حرف مادرشان گوش می‌کنند. زیور راست می‌گفت خوب شما خانم دلتان شور تنها پسرتان می‌زند بروید دختر امیرلشکر را بیاورد دستشان را بگذارید تا باد پلیتکی سرشان بخوابد. دروغ می‌گویم دختر مردم را سال‌هاست نشان کردید آقا هم از وقتی از فرنگ آمدند شدند معلم سرخانه اشان.

یا قمر بنی هاشم... یا مادر سادات باز یک صدای دیگر ننه ام خدابیامرز زنده بود می‌گفت: کنیز چشم سفید به تو چه که توی کار بزرگون دخالت می‌کنی. یادش بخیر که همیشه می‌گفت تو توی خانه می‌مانی اینقدر چشم سفیدی. هی ننه کجایی ببینی این روزها را. کاش زنده بودی و آن سید را می‌دیدی. همان سیدی که چند روز پیش پشت امامزاده یحیی دیدم. الان اگر بودی گیس‌هایم را می‌کشیدی و می‌گفتی تو توی امامزاده یحیی چه غلطی می‌کردی؟ چشمت به نامحرم خورده دیگر چه می‌کنی حتما خودت را وا دادی... اما نه ننه یک نظر از پشت پیچه بود. چه سیدی بود نورانی. خانم فرستاده بودم منِ گردن شکسته را برای مه لقا خانم که دلشان درد می‌کرد از خواهرشان جوشانده بگیرم. خودت که می‌دانی هیچ کس جز منِ گردن شکسته نبود که پی فرمان خانم برود.

نزدیک مدرسه نواب بود. که یک هو، یک فوج قزاق ریخت در خیابان و من دست و پایم را گم کردم، آمدم به جایی فرار کنم که چادر زیر پایم گرفت و خوردم زمین. بخدا هنوز کبود است و درد می‌کند، پایم را می‌گویم. خواستم بلند شوم که دیدمش. گفت چیزی شد. آمدم چیزی بگویم که یک هو فهمیدم پیچه‌ام کنار رفته و چشمم در چشم‌هایش افتاده. زود نگاهش را دزدید و گفت: در بین این همه شلوغی برای چه از منزل خارج شدید؟ زبانم بند آماده بود. گفتم مجبور بودم. گفت هرچه زودتر به خانه برگرد. لهجه‌اش مثل آقاجان بود. اراکی. از زمین که بلند شدم باز گفت برو خانه هر چه زودتر... برو...

رفیقش از آن سوی کوچه صدایش زد و گفت سید عبدالحمید زودتر بیا. داشتم می‌آمدم که گفت: ساکن همین جایی. گفتم نه کلفت میرزا یوسف خان دفترالممالکم. گفت: یادم می‌ماند. به سمت مدرسه نواب رفت. لبهایش خشک بود. به گمانم روزه بود. باز هم همان صداها آمد یا صدیقه طاهره. خانم هم که مثل اسپند روی آتش شده است. اما نه انگار آقا آمده. چه می‌گوید انگار توی سرپولک کسی را کشتند. یک طلبه جوان بوده... آقا می‌گوید دهان به روزه. خدا از سر تقصیراتشان نگذرد. یا صدیقه طاهره باز شروع شد...

پ.ن: امروز مشروطه بود. چه مشروطه بی‌سرو صدایی. این نوشته به یاد نخستین شهید مشروطه اتود خورده. باید بیشتر رویش کار کنم.

پس.پ.ن: قلب الاسد گذشت. این بار هم چیزی را با خود برد. بخشی دیگر را کند و برد اما باز هم زندگی ادامه دارد ...

منبع: وبلاگ کوپه شماره 7

مطالب مرتبط:
شهید سید عبدالحمید سجادی وفسی (اولین شهید انقلاب مشروطیت ایران)

سید عبدالحمید
خونی که در راه مشروطه ریخت
اولین شهید انقلاب مشروطیت ریشه در خاک وفس دارد

از وفس تا مکه

حاج ابوالقاسم وفسی عراقی، در سال 1308 شمسی (1347 قمری) به قصد زیارت خانه‌ی خدا، از وفس به طرف شهر مکه حرکت می‌کند و بعد از طی چند ماه و گذراندن حوادث بسیار به مدینه و مکه می‌رسد.
او سفرنامه‌ی بسیار مختصری را از این سفر زیارتی و سیاحتی به رشته‌ی تحریر درآورده و در یکی از کتاب‌هایش به چاپ ‌رسانده است. متن کامل سفرنامه در زیر نقل شده است:

بیان واقعیات رفتن به زیارت مشاهد مشرفه و مدینه طیبه و مکه و مراجعت و تفصیل منازل و غیر

دوم فروردین 1347 [قمری] از وفس به عراق؛ از آنجا به قم؛ به توسط اتومبیل از قم به تهران، پول تذکره و سفارت فرانسه چهارده تومان؛ و از تهران به کاظمین (ع) نفری هشت تومان؛ و از آنجا به کربلا و نجف به توسط اتومبیل، کرایه نفری چهار تومان؛ از بغداد تا شام چهل منزل، پنج هنگام، بتوسط اتومبیل نفری صد و هفتاد تومان کرایه بردن به مکه و مراجعت به بغداد؛ از تهران تا مکه صد و هفتاد منزل ولی طی مسافت چهارده شبانه روز و طول سفر چهار ماه و کسری.

عراق عرب تا رتبه [رَتَبِه؟] در دست انگلیس، و شام الی حیفا در دست فرانسه؛ و از شام تا سویس(؟)، لب دریا، بتوسط ماشین و شمندفر چهل منزل، پنج هنگام؛ در قرنطینه دو روز؛ و از سویس الی جده در روی دریا بتوسط غراب، چهار شبانه روز؛ و از جده الی مدینه بتوسط اتومبیل، پنج هنگام؛ و هکذا مراجعت بجده، و از جده به مکه دو منزل بتوسط اتومبیل چهار ساعت؛ و از مکه بمنا، و از آنجا بمشعر، و از آنجا بعرفات دو منزل بتوسط شتر؛ و هکذا مراجعت از جده بمدینه و از مدینه بجده و از جده بمکه و از مکه مراجعت بجده به حَمل رفته نفری صد و پنجاه تومان غیر از مخارجات خوراک و کرایه منزل و غیره و مکرر پولها گرفتند؛

 و مراجعت بطور سینا بتوسط غراب، سه شبانه روز در تلاطم و برصات غریب بطوفانی شد خداوند نجات داد تفضلا؛ سه روز در طور سینا توقف نموده جای مفرحی است. از طور سینا به بیروت بتوسط غراب، چهار شبانه روز براحتی. بیروت شهر معظم با صفا است. از آنجا به شام تخمیناً سی منزل، سه هنگام؛ و از شام به بغداد، و از آنجا در شب عاشورا وارد بکاظمین(ع) شدیم و از آنجا بقصر بتوسط شمندفر و از آنجا بکرمانشاه و به همدان بتوسط اتومبیل و از همدان به وفس.

الحمدالله رب العالمین. خدا نصیب جمیع شیعیان علی ابن ابیطالب نماید.


عراق شهر بانظافت؛ قم شهر و مکان زیارت و عبادت؛ تهران پایتخت امنیت و عشرت؛ قزوین شهر پرنعمت؛ همدان پرنعمت و میوه؛ کاظمین و کربلا و نجف و سامره محل زیارت و عبادت؛ بغداد شهر عظیم و باصفا در طرفین دجله؛ شام شهر بسیار عظیم و پرنعمت و دوازده جا محل زیارت است: حضرت یحیی، و رأس الحسینی، و قدمگاه پیغمبر در مسجد شام، و ضریح حضرت رقیه در جنب مسجد همان جاست، ضریح مقدس حضرت زینب در یک فرسخی شهر شام، و حضرت ام کلثوم و حضرت سکینه و رأوس شهدا و بلال و بهلول و عبدالله جعفر و عبدالله پسر امام زین العابدین (ع) و ام سلمه زوجه پیغمبر و ام حبیبه زوجه پیغمبر و عاتکه عمه پیغمبر و میمونه جاریه حضرت عمارابن یاسر و پسر اویس قرنی، مدفن مبارک همه اینها در قبرستان معروف بباب صفر است؛

شهر حیفا و سویس در لب دریا است و شهر جده کثیف، بد آب و هوا ولی مدفن حضرت حوا در لب دریای جده است. شهر مدینه منوره باصفا بلکه ثانی بهشت است ولی بقاع مبارکه بقیع را خراب کردند و هکذا بقاع شهدای احد در نیم فرسخی مدینه؛ و محل احرام بستن در مسجد شجره نیم فرسخی مدینه؛ و شهر مکه بزرگ و بسیار گرم بدون آب جاری و اشجار؛ و منا قصبچه است در دو فرسخی مکه؛ و مشعرالحرام در سه فرسخی مکه؛ و عرفات در چهار فرسخی مکه؛ از طرف جنوب بیابان بی پایان با اشجار خاردار؛

و آداب مناسک احرام و واجباتش:
اول شکار نکردن؛ دوم جماع نکردن؛ سوم عقد نکردن؛ چهارم استمنا نکردن؛ پنجم بوی خوش نزدن؛ ششم چیز دوخته نپوشیدن؛ هفتم سرمه نکشیدن؛ هشتم نگاه در آینه نکردن؛ نهم نپوشیدن چیزی که روی پا را بپوشاند؛ دهم دروغ نگفتن؛ یازدهم جدال نکردن؛ دوازدهم نکشتن مطلق جاندار؛ سیزدهم انگشتر به دست نکردن؛ چهاردهم زنان زیور نپوشیدن؛ پانزدهم روغن ببدن نمالیدن؛ شانزدهم ازاله نکردن مو از بدن؛ هفدهم سر را نپوشانیدن؛ هجدهم نپوشانیدن زن رویش را‌؛ نوزدهم سایه قرار ندادن بخود؛ بیستم خون در نیاوردن از بدن خود و غیره‌؛ بیست و یکم ناخن نگرفتن؛ بیست و دوم دندان نکشیدن؛ بیست و سوم نچیدن گیاه و برگ و درخت‌؛ بیست و چهارم اسلحه بر خود قرار ندادن؛ بیست و پنجم تلبه گفتن لبیک الهم لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد و نعمت لک و الملک و لک لا شریک لک و مستحباتش زیاد است و مناسک مسجدالحرام و کعبه معظمه


مسجدالحرام در میان شهر مکه واقعست عظیم و بسیار وسیع، تخمیناً چهل دروازه دارد و کعبه معظمه در وسط مسجد واقعست چهار رکن دارد اول مشهور به یمانی، دوم حجرالاسود، سوم شامی، چهارم عراقی؛ و هجر اسمعیل و مدفن مادر اسمعیل در جنب کعبه است و از طرف جنوب زیر ناودان طلا؛ و مقام ابراهیم و آب زمزم از طرف مغرب کعبه چهارده قدم بفاصله.

و آداب داخل شدن در مسجدالحرام با وضو پابرهنه از باب السلام و دو رکعت نمازخواندن مستحب است و هفت دفعه طواف نمودن کعبه ابتدا از حجرالاسود وجوباً و مستحباتش زیاد است؛ و از مسجد بیرون رفتن بصفا و از آنجا بمروه هفت دفعه سعی بین صفا و مروه وجوباً و مستحباتش زیاد است؛ این عمره تمتع است و اگر وقت باقی است تا هشتم ذیحجه محل می شود و بعد محم [!؟] می شود شب نهم در منا بیتوته میکند وجوباً و از آنجا بعرفات رفته وجوباً و اگر روز نهم بعرفات نرسد حجش فوت است مستحباب عرفات زیاد است.

شب دهم بمشعر میاید وجوباً و جمع جمرات وجوباً روز دهم بمنا می آید رمی جمرات و ذبح قربانی و تراشیدن موی سر وجوباً و مستحباتش زیاد است و از منا بمکه می آید بجهت بجا آوردن آداب حجت‌الاسلام و آداب حج النسا وجوباً و مستحباتش زیاد است.
خداوند نصیب جمیع مومنین و مسلمین نماید

یستجیب الله لمن یقرء دعا   لیس للانسان الا ما سعی
شکر لله بوزیارت لربزه اولدی نصیب  ایندی قبول الماقینه فضل یزدان آختارر

مطالب مرتبط:
حاج ابوالقاسم خاکی
آثار حاج ابوالقاسم خاکی(حاجی میرزا)
توصیف وفس و اهل آن در 90 سال قبل (به قلم میرزا ابوالقاسم عراقی)

ملا مجید وفسی

ملامجید، قرآن‌نویس وفسی، به اظهار یکی از نوادگانش، آقای علیرضا مجیدی (دبیر آموزش و پرورش)، در سال 1190هجری قمری در وفس به دنیا آمد. پدرش ملافتحعلی شخصی باسواد و مکتب‌دار آن زمان بوده است. ایشان خواندن و نوشتن را نزد پدر آموخت و با قرآن و مسائل مذهبی آشنا شد. از آنجایی که علاقه وافری به قرآن داشت به حفظ سور قرآن پرداخت و حافظ قرآن شد، سپس نوشتن قرآن را آغاز کرد.

آقای علیرضا مجیدی از قول پدر خود که نوه‌ی پسری ملامجید بوده، نقل می‌کند: ملامجید با وجود مشکلات و عدم امکانات آن زمان، قرآن‌های بسیاری نوشت که به روایتی 40 جلد قرآن به رشته تحریر در آورد.

مرحوم حاج محسن دارابی، فرزند حاج ابوالقاسم خاکی، نقل می‌کرد: ملامجید با حاج سیدمبین وفسی، حافظ قرآن (که اکنون در شیخان قم مدفون است) معاصر بوده؛ در آن زمان سیدمبین وفسی 12 بار مشرف به زیارت خانه خدا شده بود. در آخرین سفر و برگشت از مکه‌ی مکرمه، ملامجید به دیدار حاج سیدمبین می‌رود که به محض اطلاع، سیدمبین جهت احترام و استقبال از ملامجید به درب منزل می‌آیند و عنوان می‌کنند که اجازه دهید صیغه‌ی برادری بخوانیم و ثواب قرآن نوشتن شما و مکه رفتن مرا به مشارکت بگذاریم؛ هر دو قبول می‌کنند صیغه‌ی برادری می‌خوانند و سپس مصافحه می‌نمایند.

گذشته از نسخه‌ی خطی قرآن که در اختیار آقای علیرضا مجیدی است، در منازل وفسی‌های اهل علم قدیم نیز، آثار این مرد بزرگ به چشم می‌خورد.

آقای محمد ابراهیم دارابی، فرزند مرحوم صادق‌خان می‌گوید که یکی از نسخه‌های خطی قرآن به کتابت ملامجید را که با آب طلا نوشته شده بود را در اختیار داشته که متاسفانه از منزل ایشان به سرقت رفته است. در زمانی که اثری از صنعت چاپ موجود نبود، وجود چنین شاهکارهایی نمایانگر قدمت وفس و داشتن شخصیت‌های علمی و مذهبی متعهد آن دوران بوده است.
راه این مردان بزرگ پر رهرو باد.


یادداشت: با تشکر فراوان از استاد گرانقدر، جناب آقای علیرضا مجیدی که بیوگرافی مختصر این شخصیت بزرگ وفسی را تهیه و به منظور مطالعه خوانندگان گرامی در اختیار بنده قرار دادند.
همچنین از آقای محمدرضا مجیدی برای تایپ مطالب و تهیه تصاویر تشکر می‌کنم.

آرش بادینلو

آرش بادینلو در جشن فارغ‌التحصیلی از دانشگاهآرش بادینلو یکی از جوانان سربلند وفسی است که توانسته در زمینه طراحی خودرو در کشور آمریکا به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا کند. خانواده آرش که سال‌هاست در آمریکا زندگی می‌کنند معمولا در هر سال چند روزی را در ایران و به ویژه در وفس می‌گذرانند. ضمن تشکر از آقای محمود بادینلو (پدر آرش) که بیوگرافی مختصری از آرش را برای وبلاگ ارسال کرده‌اند از شما دعوت می‌کنم به مطالب زیر توجه بفرمائید.

سال تولد: اول آوریل 1980 میلادی
محل تولد: سن‌دیه‌گو، کالیفرنیا
مدرسه ابتدایی: Westwood
دبیرستان: Rancho Bernardo
تاریخ فارغ‌التحصیلی از دبیرستان: 1998 میلادی

Arash attended Academy of Art University in San Francisco California with major in Automotive Design.  In 2005, Arash was picked by Audi/Volkswagen Design Center in Simi Valley California as an intern. During his internship, Arash collaborated on concept design car VW GX3; which he design the interior of the car

In 2006, Arash was picked by Renault design center in Barcelona Spain for internship. During his internship, Arash design concept car for Dacia (Eastern European version of Renault

In 2007, upon his graduation from Academy or Art University, Arash was recruited by Hyundai and Nissan. Arash chose to work for Hyundai Design Center in Irvine California. Arash started his carrier at Hyundai in August 2007. During the year in 2008, Arash competed with the rest of the designers at Hyundai design centers for Hyundai’s concept car for the 2009. His design Hyundai NUVIS

 

Arash is shown here with the rest of his team

 آرش نفر دوم از سمت راست

Other Source: Arash Badeanlou work and his design history
 

آیین‌های نمایشی بومی وفس

در سال 2005 میلادی در پژوهشی جامع، وضعیت آیین‌های نمایشی بومی وفس، تحقیق و مطالعه شده و نتایج پژوهش تحت عنوان "بررسی وضعیت آیین‌های نمایشی بومی وفس ایران" در کنگره بین‌المللی اتحادیه قوم‌شناسان و مردم‌شناسان در دانشگاه پاردوبیتس جمهوری چک ارائه شده است.

آقای وحید گلستان که به عنوان همکار در این طرح حضور داشتند در توضیح آن گفتند: "جناب دکتر محمد عارف رییس دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اراک به عنوان مجری طرح و سخنران اصلی بوده‌اند. ایشان دکترای ایران‌شناسی دارند و از منطقه شما بسیار می‌دانند."

آقای علی آقابابا از دیگر علاقه‌مندان به منطقه وفس نیز در این طرح مشارکت داشته‌اند، ایشان که استاد جامعه‌شناسی هستند، وفس را دارای فرهنگی غنی می‌دانند و همیشه تاکید می‌کنند که جوانان وفسی باید به بررسی و تحقیق جنبه‌های گوناگون فرهنگی، طبیعی و تاریخی بپردازند.  

هم اکنون نسخه‌ای از پژوهش فوق‌الذکر در سازمان کل ارشاد و تبلیغات اسلامی شهر اراک موجود می‌باشد.
خبر اجرای این طرح: وحید گلستان

اطلاعات زیر از پایگاه بزرگ "اطلاعات و مدارک علمی ایران" استخراج شده:

بررسی آیین‌های نمایشی بومی سنتی شهرستان كمیجان و روستاهای تابعه

عنوان لاتین  Komijan in the folklore 
125ص.، تصویر، جدول، نمودار، نقشه، واژه نامه
تاریخ اجرای طرح 01-07-1381 تا 01-10-1382

به زبان فارسی
هنر - هنرهای نمایشی
محل نگهداری گزارش: ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی.
استان مركزی، اراك، دانشگاه آزاد اسلامی، اراك، دپارتمان تاتر، محمد عارف، ایران، تلفن:
 0098-861-2782690
فاكس: 0098-861-3660173
 Email: arefdirector@yahoo.com
نوابخش، مهرداد: مسئول / آقابابا، علی: مسئول / چاكری، -: مسئول / عارف، محمد: مسئول / هادوی، حسین: همكار / شادمند، فاطمه: همكار / عیسی‌‌آبادی، رضا: همكار / اناری، سكینه: همكار / ذاتی، وحید: همكار / فتح آبادی، فاطمه: همكار / فرهادی، علی: همكار / جعفری، -: همكار
اعتبار مصوب7500000 ریال
نوع طرح : بنیادی

كلید واژه : فرهنگ عامه / هنر نمایشی / استان مركزی / كمیجان (اراك) / تئاتر سنتی /
كلید واژه معادل لاتین  Folklore / Performing art / Markazi province / Komijan / Traditional theater

چكیده : آیین های نمایشی استان مرکزی مثل سایر مناطق بومی ایران مستلزم گردآوری و تدوین است. که در این پروژه 46 آیین گردآوری و بررسی تطبیقی شده است.


چکیده زیر را چندسال پیش یافته بودم که در حال حاضر از روی سایت منبع پاک شده است:

Aref, Mohammed: Iranian Studies Department, Armenian State University, Iran
tangechogan@yahoo.com
ANALYSIS OF THE ARISTOTELIAN DRAMA STRUCTURE IN LOCAL DRAMATIC RITUALS IN THE KOMIJAN REGION OF IRAN
Keywords: ritual, analysis, plot
 
This article endeavors to analyze the technical content of local dramatic rituals of the "Komijan" region in Iran and to compare it to the Aristotelian dramatic structure based on the six basic elements plot, character, dialog, symbol, song and scene. These rituals have been presented by the humorous elderly from about 67 villages in the area. These villagers have been practically deprived of books, technique, and education in dramatic arts. Consequently, the access to the findings of similarities reveals the freedom of thought in the mentioned villages, and it is a matter of pride in the society of dramatic art. It can be concluded that most dramatic rituals of "Komijan" have the capabilities of being dramatized according to the Aristotelian structure

مریم سقلاطونی

مريم سقلاطونی، شاعره جوان وفسی، متولد 1354در قم، كارشناس ادبیات فارسی، نویسنده برنامه‌های صدا و سیما، پژوهشگر مركز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، عضو هیئت نظارت كتاب كودك، فعالیت در نشریات پراكنده.

اوّلین كتاب خود را توسط نشر مجنون به چاپ رسانده‌ام، كتاب «تو را گل‌های عالم دوست دارند» (مجموعه نثر ادبی)، عناوین كتاب‌های دیگر من عبارتند از:
«از نامها خبری نیست»، مجموعه شعر دفاع مقدس (برنده سه جایزه، كتاب سال دانشجویی، كتاب سال دفاع مقدّس، كتاب سال انجمن قلم ایران)
«خرچنگ‌ها برای ماهی‌ها آواز می‌خوانند» (مجموعه داستان دفاع مقدس)
«مرثیه‌خوانی برای باران» (مجموعه غزل آیینی)
مجموعه شعر «بادها از جنوب می‌آیند» (زیر چاپ)
مجموعه شعر «فردا صبح است»، گردآوری شعر مهدوی
مجموعه شعر «وقوف در دامنه عشق»، گردآوری شعر دفاع مقدّس (زیر چاپ)
مجموعه شعر «و خدایی كه در این نزدیكی است»، مجموعه شعر خداشناسی در شعر كودك.

شب‌ها هزار ساله شدند و نیامدی!

ماهِ كه‌ای؟ ستاره شب‌های كیستی؟                 مجنونِ هر شب و لیلای كیستی؟

شب‌ها هزار ساله شدند و نیامدی                     ای ماه! در كمین تماشای كیستی؟

تنهایی سه كنج كدامین سه‌شنبه‌ای                    نی ناله‌های جمعه شب نای كیستی؟

ای صبح ناگهان زمین! خیمه‌ات كجاست؟               بخت بلند و روشن فردای كیستی؟

راه كدام دشت به شهر تو می‌رسد                      چادرنشین خلوت صحرای كیستی؟

ای خسته از تمدن این شهر سوت و كور                دنبال سوز دشتی و آوای كیستی؟

منبع

و خبر خوش اینکه: خانم سقلاطونی در اینترنت هم می نویسند و شما می توانید مستقیما با ایشان ارتباط داشته و شعرهای سبزشان را بخوانید. برای اینکار به «از نام ها خبری نیست» بروید.

راستی تا یادم نرفته بگویم که اگر خواستید آثار و مجموعه اشعار این جوان خوش ذوق اهل هنر را تهیه و مطالعه کنید فقط کافیست به این صفحه رفته و سفارش بدهید تا درب منزل آنها را تحویل دهند.

حاج شیخ عبدالنبی عراقی وفسی

شیخ عبدالنبی عراقی(1305 ق. اراك ـ 1385 ق/ 1344 ش. شهر ری) مرجع تقلید
     عبدالنبي اراكي، معروف به صبوری و اراكي نجفي، در 1305 ق در وفس سلطان‌آباد (اراك) زاده شد (رحیمی، 12). تاریخ ولادتش را آقا بزرگ تهرانی (3/400) 1307 ق و شریف رازی (2/196) 27 رجب 1308 ذكر كرده است. پدر اراكی، محمدعلی وفسی عراقی، از علمای دین بود. عبدالنبی اراكی برای تحصیل به مدرسة علمیه آخوند در همدان رفت و پس از دو سال به اراك بازگشت و حدود چهار سال به تكمیل تحصیلات خود در دورة مقدمات و سطح پرداخت و دو سال نیز در حلقة درس آقا نورالدین عراقی حاضر شد (همان‌جا). در 1327 ق به نجف رفت و دو سال در درس اصول آخوند ملامحمدكاظم خراسانی بهره برد و هم‌زمان فقه را در حوزه درس سیدمحمدكاظم یزدی فرا گرفت. همچنین، از درس آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ علی قوچانی، میرزا فتح‌اللّه شریعت اصفهانی و شیخ مهدی مازندرانی استفاده كرد و هشت سال نیز در فقه شاگرد میرزا محمدحسین نائینی بود (همان‌جا؛ امینی، 2/888). در 1339 ق با اجازة اجتهادی كه گرفته بود به ایران آمد. پس از زیارت مشهد‌الرضا (ع)، در 1340 ق از جانب شیخ عبدالكریم حائری برای تدریس در حوزة تازه تأسیس قم دعوت شد كه نپذیرفت اما در اراك به درخواست متولی مدرسه سپهدار به مدت شش سال به تدریس و اقامة جماعت پرداخت («حضرت آیت‌اللّه…»، 4). در 1346 ق به درخواست سیدابوالحسن اصفهانی به نجف بازگشت و در مسجد هندی و مدتی در مسجد شیخ مرتضی به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و نیز رسالة عملیة خود را به نام انیس‌المقلدین به چاپ رساند. در 1366ق به علت بیماری فرزندش به ایران بازگشت و ساكن قم شد. ابتدا مسجد عشقعلی را حوزة درسی قرار داد و پس از آن در مسجد نو به تدریس و اقامة جماعت پرداخت (‌همان‌جا؛ رحیمی، 13) و در این میان جوابگوی احتیاطات آیت‌اللّه بروجردی نیز بود.
    
به دنبال تصویب لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی (جمادی‌الاولی 1381/مهر 1341) و نارضایی علمای قم، جلساتی در چگونگی اعتراض به دولت تشكیل گردید كه شیخ عبدالنبی اراكی به همراه دیگر زعمای حوزة علمیه قم در آن جلسه‌ها حاضر بود. حاصل آن جلسات ارسال تلگرامهای اعتراضی به شاه و دولت بود (فردوسی‌پور، 35 و 36). در 2 فروردین 1342 وقتی كه مأموران رژیم به حوزة علمیه قم هجوم بردند و طلاب را مورد ضرب و شتم قرار دادند، خانة اراكی یكی از مكانهای امنی بود كه برخی طلاب برای نجات جان خود به آنجا پناه بردند (طاهری خرم‌آبادی، 1/179).
    
عبدالنبی اراكی در 18 مهر 1344 / 14 جمادی‌الثانی 1385 در بیمارستان فیروزآبادی شهر ری درگذشت. جنازة او، پس از تشییع در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، به قم انتقال یافت و در مسجد بالاسر در حرم حضرت معصومه (س) و در كنار قبر شیخ عبدالكریم حائری دفن شد (اطلاعات، 13).
 
آثار:
تعداد تألیفات اراكی را از 65 تا 105 عنوان ذكر كرده‌اند (همان‌جا؛ «حضرت آیت‌اللّه…»، 4)
اما آثار چاپ شدة او عبارت‌ است از: 1ـ ارشادالامإ فی عدم وجوب صلوإ‌الجمعإ فی زمن الغیبإ، نجف، 1365 ق.
2ـ اعلام الامامیإ فی صحإ الحج مع ابناء العامإ، نجف، مطبعه غری، 1364 ق. این كتاب را آقا بزرگ تهرانی، رسالإ اعلام العامإ فی صحإ الحج مع العامإ نامیده است (11/95).
3ـ انیس المقلدین، قم. این كتاب رسالة عملیه‌ای است كه اول بار در نجف به چاپ رسیده است (رحیمی، 13).
4ـ ایقاظ البشر فی اجزاء اضطراری المشعر، نجف، مطبعه غری، 1364 ق. این كتاب با اعلام الامامیإ… در یك مجلد به چاپ رسیده است.
5ـ تحف‌الاصول، كتابی است در اصول فقه كه در چند جلد تألیف شده است.
6ـ الدررالمنطقیإ، جزوه‌ای در منطق است.
7ـ الدرهم والدینار، رساله‌ای فارسی در بیان احكام شرعی درهم و دینار.
8 ـ الدعاء السیفی، تألیفی در بیان اعتبار متن و سند دعای مذكور است.
9ـ ذخیرإ‌العباد لیوم المعاد، قم، 1368 ق. این كتاب رساله عملیه‌ای غیر از انیس‌المقلدین است.
10ـ الرسالإ الاربعینیإ، كتابی در شرح چهل حدیث از فضایل حج كه به فارسی نوشته شده است.
11ـ روح‌الایمان در لزوم شناختن حقیقت انسان، نجف، 1362 ق.
12ـ الشهاب العتید علی شرح ابن ابی‌الحدید، كتابی است در اعتراض به «تأویلات و تمحلات» در موضوع امامت و ولایت كه در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید صورت گرفته در 1357 ق نگاشته شده است (آقا بزرگ تهرانی، 14/155).
13ـ  الغوالی اللئالی فی فروغ العلم الاجمالی، قم، 1368 ق.
14ـ كنزالمخفی، تهران، 1371 ق، كتابی در بیان آداب زیارت عاشورا كه به فارسی نوشته شده است.
15ـ المحاكمإ بین‌الاعلام، قم، 1371 ق. این كتاب تقریر مباحثی از فقه محمدحسین نائینی توسط اراكی است كه مسلم سرابی تبریزی به تحریر كشیده است، امینی این كتاب را المحاكمات بین اعلام نامیده است (2/888).
16ـ معالم الزلفی فی شرح عروإالوثقی، كتابی فقهی ـ استدلالی است در سی جلد كه ظاهراً دو جلد آن به چاپ رسیده است (رحیمی، 13).

منابع و مآخذ: آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعإ الی تصانیف الشیعإ، ج 2، 3، 8، 11، 14، 18، 20، قم، اسماعیلیان، 1408 ق؛ اطلاعات، شمـ 11804 (19 مهر 1344)، 13؛ امینی، محمدهادی، معجم رجال الفكر و الادب فی‌النجف، ج 2، چ دوم، 1413 ق؛ حسینی میبدی، ناصر، سراج‌المعانی در احوالات امام سیدابوالحسن اصفهانی 1284 ـ 1365 ق، مشهد، اردشیر، 1375 ش؛ «حضرت آیت‌اللّه آقا شیخ اراكی»، وظیفه، شمـ 170 (9 اردیبهشت 1340)، 4؛ رحیمی، احمد، گنجینه دانشوران، قم، 1339 ش؛ رفاعی، عبدالجبار، معجم ما كتب عن الرسول و اهل البیت، ج 6، 9، 11، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371 ش؛ شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج 2، تهران، كتابفروشی اسلامیه، 1352ش؛ طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، خاطرات آیت‌اللّه طاهری خرم‌آبادی، ج 1، به كوشش محمدرضا احمدی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1377 ش؛ فردوسی‌پور، اسماعیل، همگام با خورشید، فردوس، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام خمینی، 1372 ش؛ مشار، خانبابا، مولفین كتب چاپی فارسی و عربی، ج 4، 1340 ش.

منبع: پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی موسسه دین پژوهی بشرا (نویسنده: محمد قبادی)


مطالب مرتبط:
آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی
کتابخانه عمومی شیخ عبدالنبی وفسی
فهرست آثار خطی و چاپی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی

نحوه آبیاری زمین کشاورزی در وفس

برنامه «فرهنگ و مردم»، یکی از برنامه‌های پر مخاطب و جذاب رادیو در زمینه فرهنگ و فولکلور مناطق مختلف شهری و روستایی ایران می باشد. این برنامه که چندین سال است از رادیو ایران و در روزهای جمعه پخش می شود به واقع توانسته است گام مهمی در حفظ و نگهداری فرهنگ ایران بردارد و ایرانیان و خصوصاً جوانان را هر چه بیشتر با فرهنگ خود آشنا و علاقه‌مند سازد. یکی از بهترین کارهایی که مسئولین این برنامه در سالهای اول پخش آن انجام دادند، درخواست از شنوندگان برای ارسال فرهنگ مناطق خود به دفتر این برنامه بود که خوشبختانه بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در اندک مدتی منبعی بسیار غنی برای رادیو پدید آمد که تا امروز نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

باعث خوشحالی است که وفس نیز به همت بعضی از جوانان خوش ذوقش، از جمله آقای «علی صالح دارابی» سهمی در این گنجینه گرانبها دارد و هرازگاهی گوشه‌ای از فرهنگ غنی آن در این برنامه وزین بیان می گردد.
اخیرا سایت «ایران صدا» قطعه‌ای از فرهنگ وفس را که در این برنامه از زبان مجریان آن بیان گردیده بر روی وب‌سایت خود قرار داده است. این قطعه‌ی صوتی به حجم 880 کیلوبایت و با موضوع «نحوه آبیاری زمین کشاورزی در روستای وفس اراک» را می‌توانید از طریق این لینک دانلود نمایید.

در این قطعه‌ی صوتی حرف‌های زیر زده شده است:
درباره ی آبیاری و روش محلی کشاورزی در استان مرکزی، آقای علی صالح دارابی از وفسِ اراک نوشته‌اند:
در روستای ما آبیاری در نیمه بهار شروع میشه و تا پایان آبان‌ماه ادامه داره. اگه در بهار، باران زیاد و مناسب بباره و زمین رطوبت لازم رو داشته باشه، ممکنه تا آخر اردیبهشت ماه، آبیاری شروع بشه؛ اما اگر بهار، کم باران یا به قول مردم «سال خشک» باشه، کشاورزان مجبورند زودتر آب دادن به مزارع رو آغاز کنند.

روش سنتی تقسیم آب در وفس به چند صورت است: 1) میرابی، 2) جوق، 3) ساعتی و 4) شبانه روزی.
در روش میرابی برای تعیین «میراب» یا «آبیار»، دو نفر میراب در نظر می گیرند که وظیفه شون آبیاری و رسوندن آب به مزارع از اردیبهشت ماه تا آبان ماه هست. میراب ها وظیفه دارند سهم هر کس رو با توجه به تقسیم سنتی آب به کشتزار و باغش برسونند. زمین‌دارها هم با توجه به سهمشون، پولی به میراب می دهند.

در وفس به هر 12 ساعت آب «یک دانْ» می گویند و نصف آن «نیم دانْ» و هر 3 ساعت «یک چارکْ» و به هر «یک ساعت و نیم» هم «نیم پنجاه» می گویند. کوچکترین واحد 12 دقیقه است که یک پیاله می شود و هر پنج پیاله «یک ساعت آب» است.

افتخار آفرینان وفس

در کتاب «افتخار آفرینان استان مرکزی» که در سال 1385 در سه جلد به چاپ رسیده است، چند تن از شخصیت های بزرگ وفس، معرفی شده اند. اسامی این بزرگان و مطالب نقل شده پیرامون آنان به شرح زیر است:

سید رضی سجادی وفسی همدانی (وفات 1360 ه.ق)            جلد دوم؛ صفحه 225

سید رضی بن صادق بن احمد بن مبین حسینی وفسی مشهور به سجادی همدانی، پدرش از تجار همدان و جدش سید مبین (وفات 1306 ه.ق) از عالمان بزرگ نیمه ی دوم قرن سیزدهم هجری بوده است. خود نیز از اساتید و دانشمندان حوزه همدان بوده که در آن شهر دارفانی را وداع گفته است. شرح حال تعدادی از افراد این خاندان در همین اثر ذکر شده است.

منبع: تاریخ مفصل همدان، ج 3، ص 154.

سید شمس الدین حسینی وفسی                         جلد دوم؛ صفحه 241

وی از علمای عصر صفویه و ساکن وفس بوده و برادر سید ظهیرالدین حسینی می باشد که هر دو در جریان حمله و کشتار بی رحمانه ی سپاه عثمانی به وفس در سال 1136 ه.ق به شهادت رسیده اند.

سید ظهیرالدین وفسی                                                     جلد دوم؛ صفحه 248

به طبقات اعلام الشیعه، قرن 11 رجوع شود.

شیخ علی وفسی                                                            جلد دوم؛ صفحه 277

از اساتید متقی و شجاع، متعصب در امر دین بوده است. وفات وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد.

سیدحسن حسینی وفسی                                               جلد دوم؛ صفحه 353

از عالمان عصر قاجار به شمار می رفت. وی امام جمعه وفس در عصر ناصرالدین شاه قاجار بود. فرزندانش نیز اهل و از بزرگان مورد احترام محل بوده اند. سید صدرالدین و سید فخرالدین.

یادداشت: در جلد سوم این کتاب، در چند صفحه به توضیح پیرامون «حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی» پرداخته شده است و چون مطالب آن تکراری و قبلا در وبلاگ نقل شده از نوشتن دوباره آنها خودداری کردم.

نام های باغات وفس

در جدول زیر 68 نام گوناگون باغات وفس آمده است.

آقِلْجِ

بَرْهُشْکَ آيْ

دَرَ مَزَنْ

مٰانْ تامْبو

آهْرِ ديوَ

بُلاغي چٰالَ

دَلِّ

مُژْدُو̫ آهْ

لِکَ

بِنْ کَوَرْ

دِندانْ هُوْ̫ تَ

مُسِيْمييٰانْ

اُنُوَ̫ رْ

پولایْ زَوينْ

رَزْ مَزَنْ

مُصِفٰانْ

اُوْ̫ دَرْ

پيشْ سِيْلانِ

رو دوشَ

مَلِک ايْ بانَ

اُوْ̫ رِيْنْ

حِيرانْ چٰالْ

زِرين سيٰااَسب

ميرزا قُلي خٰانيْيَ

اووِ̫ سْتٰانْ

خٰانَگاه

نِيْدَر

ناقی بٰاغْچَ

بٰابٰاکويي

خانيْ بانَ

زِرينْ کورْوَرَ

بٰالاينْ کَريزْ (کي‌يٰاسَرِ عُليا)

ويْيَ دالَّ

خٰانِيْلَ

زِرينْ گِندا دَرَ

زِرينْ کَريزْ (کي‌يٰاسَرِ سُفلیٰ)

يَمْ

دارامْبَری مانْ دَرَ

سَرْ کَريزْ

کوچَ يَمْ

بٰالاينْ کورْوَرَ

دَرَ

سَرْحَوض

کولوخٰانييَ

وَرْدَرو

دَرْ اَبّايْ

سِلَ (باغ مراد)

گُرَّ

بٰالاينْ نِيْدَر

دَرْ دَرَيْلِ

سينَ مُولايْ

گَرِسْکَ

بالوُبانْ

دَرَ شيرْ

شٰادي‌يٰانْ

گولووَ̫ رْ

شایْ اَوْ̫ يي

فَرهادیْ هُنْگَ

کٰامْبو

بٰالاينْ گِندا دَرَ

شُتُرْ گَلو

قَلَنْجَ

کَرْگَيْنْ

بٰالاينْ سيٰااَسب

علی‌يارْ ایْ کوچَ

کٰاچٰانْ

کَندوو̫ ٰارْ

اِسپينْ (اِسفينْ، ايسبينْ)

 منبع: فرهنگ نام های وفس؛ مهدی بهراد؛ بهار 1386.

 مطالب مرتبط:

فرهنگ نام‌های وفس (3 مرداد 1386)

اسامی محله‌ها و مکان‌ها در وفس (16 شهریور 1386)

موسیقی وفسی ها

آقای "هوشنگ جاوید" در مقاله ای با عنوان " كوچ‌ و موسیقی‌ در ایران‌" که در سایت "سوره مهر" منتشر شده است، به بررسی ارتباط‌ كوچ‌ و موسیقی‌ پرداخته و آن را به چهار دسته متمایز تقسیم نموده است؛ که عبارتند از:

 

 

 

 

الف‌ ــ موسیقی‌ كوچ‌ كنندگان‌ داخلی‌ كه‌ از ابتدای‌ سكونت‌ در ایران‌ فعلی‌ از حدود مشخص‌ منطقه‌ی‌ ییلاق‌ و قشلاق‌ خود خارج‌ نشده‌اند، بلكه‌ پذیرای‌ طوایف‌ دیگری‌ كه‌ به‌ منطقه‌ی‌ آنان‌ آمده‌ و یا در مسیرشان‌ یكجانشین‌ شده‌اند، نیز، بوده‌اند.

ب‌ ــ موسیقی‌ كوچ‌ داده‌شده‌گان‌ داخلی‌ كه‌ در اثر تغییر حكومت‌ها، تغییر سیاست‌های‌ اجتماعی‌ دولت‌ها و یا ناسازگاری‌ با حكومت‌ها از جایی‌ به‌ جای‌ دیگر كوچ‌ داده‌ شده‌ و به‌ همزیستی‌ با طوایف‌ و ساكنین‌ منطقه‌ی‌ جدید عادت‌ نموده‌اند.

ج‌ ــ موسیقی‌ كوچ‌ كنندگانی‌ كه‌ از سرزمین‌های‌ دیگر به‌ ایران‌ وارد شده‌ و با همه‌ی‌ بیگانه‌ بودنشان‌ بر اثر مرور زمان‌ و طی‌ سالیان‌ دراز به‌ نوعی‌ همزیستی‌ با ایرانیان‌ رسیده‌ و پذیره‌ی‌ ایرانی‌ گردیده‌اند.

د ــ موسیقی‌ كوچ‌كنندگانی‌ كه‌ از ایران‌ رفته‌اند، این‌ دسته‌ از كوچندگان‌ كه‌ از اصالت‌ هنری‌ خاص‌ و دست‌ نخورده‌تری‌ برخوردار بوده‌اند، بر اثر نپذیرفتن‌ شرایط‌ سیاسی‌، دینی‌، اجتماعی‌ و تضاد با حاكمان‌ و حكومت‌ها و یا دست‌یابی‌ به‌ وضعیت‌ بهتر اقتصادی‌ به‌ سرزمین‌هایی‌ چون‌ مراكش‌ (اندلس‌)، هند، تركیه‌، رومانی‌، یوگسلاوی‌، مجارستان‌، گرجستان‌ و حوزه‌ی‌ روم‌ باستان‌ كوچ‌ و بر سر راه‌ كوچ‌ خود آثار و تأثیرات‌ بسزائی‌ به‌ لحاظ‌ هنر موسیقایی‌ به‌ جا نهاده‌اند كه‌ پرداختن‌ به‌ آن‌ كاری‌ بزرگ‌ خواهد بود و امید دارم‌ كه‌ تا فرهنگ‌های‌ موسیقایی‌ باقیمانده‌ در این‌ گستره‌ از میان‌ نرفته‌، نهادی‌، ارگانی‌ و یا مؤسسه‌ی‌ فرهنگی‌یی‌ با یك‌ سرمایه‌گذاری‌ صحیح‌ به‌ این‌ مهم‌ بپردازد و به‌ دنبال‌ پرسش‌هایی‌ چون‌ نمونه‌ی‌ زیر برود: چرا و چگونه‌ است‌ كه‌ از ایران‌ تا مجارستان‌ و لهستان‌ و یونان‌ موسیقی‌ پنتاتونیك‌ رواج‌ دارد و در بخش‌ سازهای‌ بادی‌ از سازهای‌ ایرانی‌ بهره‌ می‌برد و در موسیقی‌ رومانی‌ «همایون‌» رواج‌ دارد؟

ایشان در ادامه مقاله پیرامون هر کدام از موارد چهارگانه توضیحاتی ارائه نموده و موسیقی "وفسی های اراک" را جزو گروه سوم (ج) لحاظ نموده است. آقای جاوید در توضیح گروه سوم گفته است:

 

موسیقی دسته‌ی‌ ج:
تاریخ‌ این‌ دسته‌ از موسیقی‌ها به‌ ورود نخستین‌ قبایل‌ مهاجر عرب‌ كه‌ با سپاه‌ اسلام‌ به‌ ایران‌ می‌آمدند می‌رسد لمبتون‌ در تاریخ‌ ایلات‌ ایران‌، از حضور بیست‌ هزار طایفه‌ی‌ عرب‌ در بیابان‌ جوز جانان‌ خبر می‌دهد )ایلات‌ و عشایر، به‌ ترجمه‌ی‌ علی‌ تبریزی‌، مجموعه‌ی‌ كتاب‌ آگاه‌، 1362) و می‌دانیم‌ كه‌ در حدود 500 هجری‌ قمری‌ بین‌ صد تا چهارصد خانوار كرد از جبل‌السماق‌ به‌ ایران‌ وارد شدند و وارد منطقه‌ی كردان‌ پارس‌ گردیدند كه‌ بعدها نام‌ «لر بزرگ‌» و «لر كوچك‌» یافت‌، طوایف‌ دیگری‌ از جبل‌السماق‌ در اوائل‌ قرن‌ هفتم‌ هجری‌ قمری‌ و در زمان‌ حكومت‌ اتابك‌ هزارسف‌ به‌ این‌ منطقه‌ وارد شدند كه‌ تأثیرات‌ بسیاری‌ بر فرهنگ‌ و هنر منطقه‌ نهادند به‌ همراه‌ این‌ عده‌، طوایف‌ عربی‌ از عقیلی‌ و هاشمی‌ نیز به‌ منطقه‌ وارد شدند كه‌ بیگمان‌ موسیقی‌ خاصی‌ را نیز در منطقه‌ از نوع‌ موسیقی ابتدای آفریقای‌ فعلی‌ در منطقه‌ رایج‌ نموده‌اند، اینان‌ پس‌ از مدتی‌ با همزیستی‌ و نزدیكی‌ با اقوام‌ از پیش‌ در منطقه‌، آنقدر قوی‌ می‌شوند كه‌ به‌ قوم‌ «شول‌» كه‌ در سرزمین‌ شولستان‌ مناطقی‌ از اصفهان‌ و چهارمحال‌ فعلی‌ حمله‌ برده‌ و آنان‌ را سركوب‌ كرده‌ و می‌رانند، به‌ همین‌ سبب‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ آوازهای‌ شُلیل‌ (شول‌ ایل‌) را شنیده‌ام‌ به‌ خود نهیب‌ زده‌ام‌ كه‌ این‌ می‌تواند سوگ‌ حماسه‌های‌ آن‌ قوم‌ باشد و می‌تواند به‌ صورت‌ (شول‌ ایل‌) نوشته‌ شود، بخصوص‌ در آوازهای‌ شلیل‌ هر منطقه‌ می‌توان‌ اوصاف‌ و تعاریفی‌ را شنید كه‌ حكایت‌ داغ‌ غریبی‌ و ستم‌ از نواهای‌ آوازی‌ آن‌ می‌آید:
شُو دراز و مَه‌ بُلَن‌، دل‌ نیگِرِه‌ جا، هر كِه‌ مِن‌ جامون‌ نِشَسْ، دِلِس‌ چی‌ دِلِم‌ با
شبی‌ بلند و ماهتاب‌، دلم‌ قرار نمی‌گیرد، هر كس‌ كه‌ بین‌ ما فاصله‌ انداخت‌، دلش‌ چون‌ دل‌ من‌ (بی‌قرار) شود.

پس‌ از اعراب‌، آمدن‌ اقوام‌ اوغوز به‌ ایران‌ آغاز شد، مغول‌ها، تركان‌ خاقانی‌ از ماوراءالنهر و تركان‌ غزنوی‌ از شرق‌ ایران‌ وارد شدند، سلجوقیان‌ قبایل‌ چادرنشین‌ و صحراگرد تركی‌ بودند كه‌ از نواحی‌ قرقیزستان‌ واقع‌ در آسیای‌ مركزی‌ به‌ ایرانِ آن‌ سامان‌ آمدند و به‌ مرور زمان‌ تا مرزهای‌ عربستان‌ و اروپای‌ شرقی‌ را زیر فرمان‌ بردند، پس‌ از آنان‌ طوایفی‌ از تركانِ غور كه‌ از كوچندگانِ افغانستان‌ بودند به‌ نام‌ خوارزمشاهیان‌ بر ایران‌ حاكم‌ شدند.
در این‌ فاصله‌ در اثر فشارهای ترك‌های قبچاق‌ و مغول‌های‌ بودائی‌ (مانگیت‌ها) تركمن‌های‌ مانقشلاق‌ در دسته‌های‌ جداگانه‌ به‌ ایران‌ وارد شدند، یورش‌ مغول‌ها نه‌ تنها بازمانده‌های‌ تاراج‌ پیشینیان‌ مهاجم‌ را از بین‌ برد، بلكه‌ موجب‌ شكل‌یابی اقوام‌ جدیدی‌ در كوچ‌نشینی‌ ایران‌ شد.
موسیقی‌ قشقایی‌ها، گرایلی‌ها، وَفسی‌های‌ اراك‌، تركمن‌های‌ ایران‌ از این‌ نظر بسیار مهم‌ و قابل‌ پژوهش‌ است‌ و هیچ‌ تأمل‌ دقیق‌ و درستی‌ تاكنون‌ بر آن‌ نشده‌، ضمن‌ آنكه‌ ایل‌هایی‌ چون‌ عرب‌ كوهی‌های‌ ایران‌ نیز در این‌ دسته‌ جای‌ می‌گیرد.

 

برای بنده این سئوال مطرح است که چرا آقای جاوید، موسیقی وفسی ها را جزو این دسته طبقه بندی نموده است؟ مطمئنا اگر وفسی ها یا دسته ای از آنها، از جای دیگری به وفس کوچ کرده باشند، این کوچ از دیگر نقاط ایران بوده و نه از خارج از ایران.

 

برای مطالعه کامل این مقاله به این صفحه مراجعه نمایید.

قصه‌ی «شنگل و منگل» از کتاب توپوزقلی میرزا

یه بز بود، این سه بچه داشت؛ شنگُل، منگُل و دستهٔ گل. این هر روز می‌رفت در بیابان می‌چَرید برای بزغاله‌هاش شیر می‌آوُرد و صدا می‌کرد: شنگُل، منگُل، دستهٔ گل! اینا در می‌آمدند و شیرشان می‌خوردند و باز به خانه‌شان می‌رفتند.

یک روز گرگ از این کار با اطلاع شد. گرگم آمد و صدا زد: شنگُل، منگُل، دستهٔ گل! شنگُل و منگُل که درآمدند این گرگ دوتاشون را گرفت و خورد و دستهٔ گل رفت توی کُندَه(کُلون در).

بز سرآمد و دو دفعه صدا کرد شنگُل، منگُل، دستهٔ گل! دید که جوابی نیامد. دفعه سوم صدا کرد، فقط دید دستهٔ گل درآمد و گفت که بَلِه، گرگ آمده و رفیقای ما را خورد و من تنها ماندم.

بز رفت درِ لانهٔ خرگوش و این طرف رفت و اون طرف رفت و خرگوش گفت: کیست در بام ما ترق و توروق می‌کند، کاسهٔ آب جامِ [کام] ما چرک و خون می‌کند؟

گفت: منم، منم بُز بزَکَه، دو شاخ دارم دو فَلَکَه، شنگل و منگل را تو خوردی؟

گفت: نه والاّ بِلاّ.

رفت در بام روباه. یه این طرف رفت یه اون طرف رفت و روباه گفت: کیست در بام ما شَلَق و شلوغ می‌کنه، کاسه آب در جام ما چرک و خون می‌کند؟

گفت: منم منم بُز بُزَکَه، دو شاخ دارم دو فَلَکَه. شنگل و منگلِ تو خوردی؟

گفت: نه والاّ بِلاّ.

رفت در خانهٔ خوک. رفت این طرف و اون طرف و خوک گفت که کیست در بام ما تلق و تولوق می‌کند؟

گفت: منم منم بُز بُزَکَه، دو شاخ دارم دو فَلَکَه. شنگل و منگل مَنو تو خوردی؟

گفت: نه

رفت خانه گرگ. رفت این طرف و اون طرف و گرگ گفت: کیست در بام ما ترق و تُروق می‌کنه در کاسهٔ ما چرک و خون می‌کند؟

گفت: منم منم بُز بُزَکَ، دو شاخ دارم دو فَلَکَه. شنگل و منگل ما تو خوردی؟

اول گفت نه و بعد گفت بله من خوردم.

بز گفت که پس فردا ما دعوا داریم. بز آمد و از شیر خودش دوشید و ماست و کره و خامه و فطیر درست کرد و برای یک استاد نجار برد.

گرگم پا شد و از گُه‌های بَچَش، خلاف ادب عرض می‌کنم، گُه‌های بچه‌هاش و استخوان‌های خُرده جمع کرد و برای استاد نجار برد. اُستاد گفت: ببین بز چی آوُردَه؟

زن اُستاد برخاست و دید فطیر و کره و خامه و روغن آوُرده. گفت ببین گرگ چی آوُرده؟

نگاه کرد و گفت: سَوا از گُه بَچش چیزی نیاورده.

گفت: پس بماند. گفت پس برو سوهان بیار.

سوهان آورد و شاخ بز را تیز کرد و گفت: گاز بیاور.

گاز آوُرد و دندان‌های گرگ را کشید و پنبه دانه جاش گذاشت. موقعی که رفتند به میدان دَوا[دعوا]، گرگ این طرف و آن طرف کرد. پنبه دانه بود دیگه، ریخت و بز با شاخ تیزش زد و شکم گرگ رو درید و بچه‌ها شو درآوورد و برد در گوشه‌ای خاک کرد. والسلام.

 

 

راوی: غضنفر محمودی

سن: شانزده سال

محل گردآوری: وفس اراک

تاریخ: 1336(1958)

مطالب پیشین:

رونمائی کتاب «توپوزقلی میرزا»، قصه‌های عامیانه منطقه وفس

داستان‌های قومی وفسی

توپوزقلی میرزا، قصه‌های ایرانی

اسامی محله‌ها و مکان‌ها در وفس

قبلا در این پست در مورد مجموعه «فرهنگ نام‌های وفس» توضیح دادم. در اینجا بخش اول این مجموعه، تحت عنوان «اسامی محله‌ها و مکان‌ها» آورده می‌شود؛ از خوانندگان وفسی درخواست می‌کنم نام‌های از قلم افتاده و دیگر مطالب مورد نظر خود را بیان نمایند.

 

محلات اصلی دوازده گانه وفس و کوچه‌ها(براساس حروف الفبا):

 

باغْچِميرانْ (نام مسجد: حضرت ابوالفضل(ع)):

اسامی کوچه‌ها: دوشَ اِيوانْ / سَرْکولّي / خٰانَشّا / دانَ خٰانَشّا / بَرْ مَجِدْ / زِرْ کورَ / موليْ‌‌يان کوچَ / پيشْ‌پِلٰاکانْ / سَر چاهْ

 

خِيْوَرْ (نام مسجد: جامع خيبر)

اسامی کوچه‌ها: کوچَ  خِيْوَر ایْ / کوچَ هَرِّ (گُلشَنْ) / کوچَ سَرحُوضْ ایْ / کوچَ سي‌يو رَزْ / کوچَ ايسبينْ ایْ / کوچَ سَرْقَربانْ ایْ

 

دٰارانْ (نام مسجد: امام رضا (ع))

اسامی کوچه‌ها: سينَ دارانْ / بَندْعَلی کوچَ / دَلاکّانْ مُمْبَر

 

دَرْوازَ (نام مسجد: حضرت علی (ع))

اسامی کوچه‌ها: زِرينْ دَرْوازَ / بٰالاينْ دَرْوازَ / بِنْ قَلَنْدَری / مٰانْ راه کَريز ایْ / سَرْقَلَع / کوچَ سَرْقَلَع / قَنبَر ایْ کوچَ / شومبیْ‌يانْ کوچَ / مٰانْ دَرْوازَ یْ

 

دُلي اَمَّدْ (نام مسجد: موسی‌بن جعفر (ع))

اسامی کوچه‌ها: نَجّارانْ کوچَ / حاجی‌باقرایْ کوچَ / بَر گاراژ ایْ

 

دونَ (نام مسجد: صاحب‌الزمان (عج))

اسامی کوچه‌ها: زِرينْ دونَ / بَرْ اِمامْزادَه / کوچَ  اِمامْزادَه / سينَ سَرْقَلَع / بٰالاينْ دونَ / کوچَ باريکَ / کوچَ ناقی باغْچَ / کوچَ مَدْرَسَه

 

رو (نام مسجد: امام حسين (ع))

اسامی کوچه‌ها: فَرهادلوآن کوچَ / جهانگيرلوآن کوچَ / زِرينْ رو / سينَ رو

 

سِيدانْ مَلَ (نام مسجد: بَرْقَلَع)

اسامی کوچه‌ها: بَرْقَلَع / کوچَ  خِيْوَر / کوچَ  اِمامْزادَ / کوچَ  مانْدِی ويلْجَ

 

مٰامَرَّ (نَمَّرَ) (نام مسجد: امام حسين (ع))

            اسامی کوچه‌ها: راهْ بَرَ / زِرينْ مٰامَرَّ / بالاينْ مٰامَرَّ / رِئيس ایْ کوچَ / پٰابُرج ایْ کوچَ / پيشْ بٰارو

 

مٰانْدارانْ (نام مسجد: امام حسين (ع))

            اسامی کوچه‌ها: اُشْتُرخانْ / اُو ِ̫ باغْچَ یْ / اِلٰاۤیْ وَرْبَر ایْ / سينَ مانْدارانْ / سينَ مانْدارانْ ایْ /

کوچَ / خانَگاه / شِيخیْ دالٰان / کوچَ کولوخانييَ / سينَ خانَگاه / وَرْ ديوَ

 

مانْدِي مَزَنْ (نام مسجد: حضرت فاطمه (س))

            اسامی کوچه‌ها: زِرينْ مٰانْدِیْ / نَباتْ ایْ کوچَ / کوچَ  مانْدِي مَزَنْ / کوچَ دارانْ / کوچَ دَرْوازَ یْ / کَرِّ

کوچَ / کوچَ مانْدِیْ ويلجَ

 

مانْدِی ويلْجَ (نام مسجد: جامع امام صادق (ع))

            اسامی کوچه‌ها: شٰالِدّينْ ایْ کوچَ / کوچَ سينَ مٰانْدارانْ / کوچَ نامْدارْ / کوچَ دُلی اَمَّدْ / کوچَ

مانْدِیْ مَزَنْ

 

 

بعضی مکان‌ها در وفس

پایِ دُلْ دُلیْ                    سنگی مقدس نزديک سَرْکولّی

سَرداو ِ̫ کي‌يٰاسَر ایْ          نزديک باغات کي‌يٰاسَر عُليا

چِلْ اَخْتَرانْ                      کوهی مقدس نزديک حاج‌رضوان     

 

نکته: در نحوه‌ی نوشتن لغات محلی وفسی به زبان فارسی، بحث زیادی وجود دارد و گاه یک لغت به شکل‌های گوناگون نوشته می‌شود؛ لذا ممکن است با انجام بحث‌های بیشتر و تهیه شدن دستور زبان وفسی، لغات فوق به شکل دیگری نوشته شوند.

علی‌قلی خان دارابی، نایب‌الحکومه مقتدر بلوک وفس

عکس زیر علی‌قلی خان دارابی را نشان می‌دهد. کسانی که تا حدودی با تاریخ معاصر منطقه وفس (شامل سه بلوک وفس، بزچلو و شراء) آشنایی دارند حتما چیزهایی از علی‌قلی خان دارابی شنیده‌اند.

علی‌قلی خان، خان وفس و نایب‌الحکومه مقتدر بخش وفس بود. او از سیاستمداران بزرگ روزگار خود بود که هم ارتباط نزدیکی با دربار داشت و هم توانست به واسطه خدماتی که به دین اسلام انجام داده بود، اعتماد علما و مراجع تقلید را در آن زمان جلب کند.

مراجع تقلید آنقدر او را قبول داشتند که با دفن او در حرم حضرت معصومه(س) موافقت نمودند.

 

وفس در دوران علی‌قلی خان به پیشرفت و توسعه دست یافت و قدرت اول منطقه شد. از مهمترین کارهای او که تا ابد در ذهن وفسی‌ها باقی خواهد ماند، به تصویب رساندن «بخش وفس» در اولین تقسیمات جغرافیایی در سال 1316 شمسی بود.

بیوگرافی، شرح احوالات و خاطرات این شخصیت بزرگ وفسی را با انجام تحقیقات بیشتر در پست‌های آتی بیان خواهم نمود.

 

علی قلی خان دارابی 

برای دریافت عکس بزرگتر بر روی تصویر بالا کلیک کنید

استاد اویس وفسی

اویس وفسی فرزند ابوالقاسم در سحرگاه روز چهارشنبه سوم شوال 1350 قمری برابر با 20 بهمن 1310 خورشیدی در تفرش پا به جهان گذاشت. دو ساله بود که به تهران عزیمت کرد. از هیجده سالگی درصدد آموختن خط برآمد و اولین تعلیم را از جد خود شادروان علی منظوری دریافت کرد. بعد از وفات مرحوم علی منظوری در سال 1329 خورشیدی از تعلیمات استاد سیدحسین میرخانی بهره‌‌مند گردید و از محضر درس حاج شیخ احمد نجفی به فراگیری زبان عربی و علوم دینی پرداخت و در سال 1336 به مدت یکسال از تعلیمات استاد سیدحسن میرخانی استفاده برد. او در سال 1337 به استخدام اداره‌ی هنرهای زیبا درآمد و تا سه سال قبل از انقلاب مشغول کار بود و پس از انقلاب فعالیت‌های هنری خود را دنبال کرد و مدتی هم فرماندار نهاوند بود. وفسی خط نستعلیق را از خفی و جلی استادانه می‌نگارد و در تحریر خط شکسته و ثلث نیز دستی دارد. از آثار تحریر شده ایشان هنوز کتابی چاپ نشده است. وفسی همچنین دیوان شعری دارد که تاکنون به چاپ نرسیده است.(تفرش، خاستگاه مردان بزرگ؛ ابوالقاسم رادفر؛ فصلنامه راه دانش، تحقیقات فرهنگی- هنری استان مرکزی؛ زمستان 1376)

 

وفسی چند سال است که به دراویش نعمت‌الهی پیوسته و همگام با سالکان طریق و شوریدگان وادی عرفان شده است. او می‌گوید کسانی‌ که به راستی و صمیمیت در طریق فقر گام برمی‌دارند مظهر لطف و خداوندان صفا هستند. به عقیده مشارالیه مفهوم حیات و اصل زندگانی و هدف خلقت، حق و حقیقت و خدمت به خلق است.(پایگاه الکترونیکی آفتاب)

وفسی مدتی در مرکز سینمائی هنرهای زیبای کشور به‌ کار خطاطی مشغول بوده و علاوه بر خطاطی به گفتن شعر رغبت نشان می‌دهد.

از آثار او کتاب عرفان‌الحق مرحوم صفیعلی‌شاه است که به خط پخته و شیوائی آن را به رشته تحریر کشیده و در آینده نزدیکی به زیور طبع آراسته خواهد گردید.

 

چرا استاد اویس وفسی در تفرش متولد شده است؟

این سئوال در ذهن من به وجود آمده بود که استاد اویس وفسی چرا در تفرش متولد شده؟! آیا او اصالتا وفسی است یا فقط نام فامیلی او وفسی می‌باشد؟! تا اینکه در یکی از سفرهایم به وفس با آقای سجادی، یکی از همشهریان وفسی که ساکن شهر تفرش می‌باشد، آشنا شدم. از آقای سجادی در مورد استاد سئوال کردم، آقای سجادی گفت: «خوشبختانه تا کنون چندین مرتبه با استاد در تفرش دیدار کرده‌ام. وقتی برای اولین بار به دیدن ایشان رفتم از او در مورد وفسی بودن یا نبودنشان سئوال کردم که استاد در جواب گفتند که نام فامیلی من نشان می‌دهد که من اصالتا وفسی هستم. استاد همچنین گفتند که جد پدری بنده به همراه خانواده خود از وفس به تفرش مهاجرت کرده و در این شهر ساکن شدند... پدر بنده با خانواده منظوری وصلت نمود.... استاد همچنین در مورد پدرشان گفتند که او معرق کار خیلی ماهری بود و درب‌های چوبی "تکیه دولت" تهران از نمونه‌ کارهای برجسته‌ی او می‌باشد.»

 

پی‌نوشت:

1) استاد اویس وفسی کار خوشنویسی در دو فیلم «ماه عسل» و «ناصرالدین شاه آكتور سینما» را بر عهده داشتند.

 

2) استاد محمد حبیبی، کاتب قرآن مجید، از شاگردان استاد اویس وفسی

 

3) نام استاد در سایت مشاهیر خطاطان ایرانی

 

4) مشارکت استاد در تهیه کتابی پیرامون آخرین خطبه حضرت علی (ع)

 

5) روزنامه همشهری در سال 84 مصاحبه‌ای با نرگس وفسی دختر استاد اویس وفسی انجام داد. در توضیح پیش از مصاحبه، در مورد نرگس وفسی گفته شده است:«از پانزده سال پیش تاکنون ساکن خیابان بهاران در بلوار آلاله است.متولد سال 1341 در منطقه 11 تهران است و از هنرمندان نقاش محله ما. "نرگس وفسی" نقاشی كلاسیک و تكنیكی را از هجده سالگی در محضر پدر خود، استاد اویس وفسی شروع كرده و قریب به ده سال است كه به عنوان مدیر و مسئول مركز هنری یکی از مجموعه‌های فرهنگی محله مشغول به كار است. اوایل به كار مینیاتور سیار علاقه داشته ولی بعد به كار كلاسیك و رنگ روغن رئالیسم روی آورده. تابلوهای هنری بسیاری دارد كه در آن میان كارهایی از محمد تجویدی یا تابلویی از حضرت مریم، حضرت امیرالمؤمنین (ع) و ... جلوه خاصی دارند؛ البته كلام مكتوب نمی‌تواند زیبایی و احساسات لطیف موجود در این تابلوها را به خوبی توصیف کند. به عقیده او هنر و از جمله نقاشی زنگ تفریحی برای زندگی پرمشغله امروزی است اما اصل زندگی، تمرین انسانیت است.»

فهرست آثار خطی و چاپی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی

مقاله‌ای که در زیر می‌آید به قلم آقای غلامرضا ملایی در فصلنامه تحقیقات فرهنگی- هنری استان مرکزی(راه دانش) در پاییز سال 1384 منتشر شده بود. موضوع مقاله بررسی و تعیین تعداد آثار خطی و چاپی آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی می‌باشد که در ضمن آن چند اثر ایشان نیز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

متن مقاله در زمان انتشار به ایمیل اکثر اعضای وبلاگ ارسال گردید و اکنون برای استفاده همه علاقه‌مندان بر روی وبلاگ قرار می‌گیرد.

 

آیت الله شیخ عبدالنبی نجفی عراقی وفسی(اراکی) از آیات عظام و فقهای کرام حوزه ی علمیه ی نجف، قم، اراک و همدان و از مراجع عالیقدر شیعه در قرن اخیر بودند. ایشان در 27 رجب 1308 ق که مصادف با شب مبعث رسول مکرم اسلام(ص) بود، در وفس از توابع اراک متولد شدند و پدر ایشان میرزا محمد علی، این ولادت را به فال نیک گرفته و پشت جلد قرآن خود، روز و سال تولد وی را ثبت نمود. عبدالنبی، دوران طفولیت را در دامان پدر بزرگوار خود سپری کرد و درس اخلاق و معرفت آموخت و علاقه فراوانی به کسب علم و معرفت از خود بروز داد و چون نسبش به آل اباذر از صحابی بزرگ رسول اکرم(ص) می رسید[ ماهنامه کوثر، شماره 22، 5]، تلاش و همت مضاعفی هم در شناخت اسلام و سیره ی رسول و کسب معرفت از خود نشان داد. داماد و شاگرد بزرگوار شان آیت الله وجدانی فخر از اساتید حوزه ی علمیه قم در این باره می فرماید:« نسب ایشان به آل اباذر می رسد و هفتمین جد شان آیت الله ملک الاعلام شیخ اباذر اصفهانی هستند که حالات او در کتاب الروضات الجنان آمده است و شیخ با نه طریق، روایات را به معصوم می رسانید. یعنی مشایخ روایات ایشان از نه طریق اجمالاً یادم هست که به معصوم ختم می شد»

ادامه نوشته