آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی

شیخ عبدالنبی که بود؟ چگونه زندگی کرد؟ چه آثاری از خود باقی گذاشت؟ ما چقدر این بزرگترین شخصیت علمی طول تاریخ قوم وفس(البته به نظر من) را می شناسیم؟ آیا حتی یک اثر ایشان را به طور کامل خوانده ایم؟
« ای عزیز من، ای آقای من، فرصت را غنیمت شمار و نفس خود را بشناس و تأمل کن کجا بودی، کجا آمدی، برای چه آمدی و کجا می روی و چه باشی و دنیا چیست و آخرت کدام است و برای تو چه سودی دارد و چه زیان آورد؟..... حقیر یک قصّه از خلاف نفس[عمل کردن] با تو می گویم و کتاب را با وی تمام می کنم و آن این است که معمول است در ممالک در بلدی ورزش خانه تربیت دهند، و به دواعی متعدّده مردم می روند به آن زورخانه، و آزمایش قوّه نمایند و در آن زور خانه ها مثل حمّام، خلیفه باشد که[مانند] مدیر آن مکان رسیدگی نماید از هر جهت لازمه، و بعد از فراغ از ورزش و استراحت برای بیرون آمدن، آن خلیفه و مدیر به نفسه، در حقّ پهلوانان دعا می کند و مستمعین آمین می گویند... به پوریای ولی قسم می دهند و ابداً در قسم وی و دعای وی، اسماء جلاله یا اسامی انبیاء معروف یا ائمه دوازده گانه و یا ملائکه در بین نیست فقط قسم وی به پوریای ولی است و لازال می گویند که خداوند به حق پوریای ولی که کذا و کذا. موقعی در تفحص برآمدم که این پوریای ولی کیست که چنین امتیازی دارد. هر چه تفحص کردم از مظان ذکر انبیاء و اوّلیاء و از صاحبان اطلاع از مورخین و اهل منابر، چیزی دست نیامد [حتی قبلاً] یک وقتی برخوردم به کتابی طبعی نه خطی و معتبر نه غیر معتبر ولی اینک هر چه فکر کردم به نظرم نیامد اسم کتاب، [تا آنکه] در دو کتاب دیدم و آنجا دیدم که تفصیل حال پوریای ولی را نوشته که پهلوانی بوده که به مقام قرب ولایت رسیده بود لذا به مناسبت حکم و موضوع، پهلوانان دنیا اسم وی را در عملِ خود نگاه داشته اند و وی را شفیع خودشان قرار [می] دهند و مُخْلَّص قضیه از حیث مضمون وی، این بوده.... پس ای عزیز من، دریاب وقت را، حقّ این است که من در این کتاب نوشتم و بُخْل نکردم، اگر مردی، داخل ره شو، به مردی وارهان خود را چو مردان و دست بردار و مترس از شماتت هم قطاران ... ». (کتاب روح ایمان؛ آیت الله شیخ عبدالنبی عراقی وفسی؛ صفحه ی 340)
شیخ عبدالنبی حدود 120 سال قبل در وفس به دنیا آمد، 80 سال عمر کرد و 40 سال قبل در شهر ری فوت کرد و در قم دفن شد. قسمت زیادی از عمر خود را در نجف و قم گذراند؛ در دوران جوانی به درجه ی اجتهاد رسید؛ حدود 13 سال در ابتدای عمر و 5 ماه بعد از رسیدن به درجه ی اجتهاد در وفس حضور داشت. هفت مرتبه با امام زمان(عج) ملاقات کرد؛ شاگردان بسیاری تربیت کرد و 108 اثر اعم از کتاب، رساله و حاشیه از خود به جای گذاشت.
آیت الله سید علی اکبر موسوی، داماد ایشان، می گوید:
« راز موفقیت معظم له پشتکار ایشان بود. همیشه یا مطالعه می کرد، یا می نوشت، یا تدریس می نمود. ایشان تا آخر عمر از نویسندگی دست بر نداشت و کتاب" معالم الزلفی" را در حال بیماری نوشت».
مولف کتاب« کرامات الصالحین» می نویسد: « مرحوم آیت الله شیخ عبدالنبی عراقی از علمای بزرگ حوزه ی نجف و قم، صاحب تالیفات ارزشمند و دارای مقام معنوی و عرفانی بود. وی در زندگی بسیار ساده و پارسا بود و با این که در دوران خود مقلدینی هم داشت، در سختی و عسرت زندگی می کرد».
« خانه ی او استیجاری بود. بعد از وفاتش، مالک خانه اصرار بر تخلیه ی خانه می کرد. بدین علت هنوز سال وفات او تمام نشده بود که خانه ی دیگری را اجاره کرده و عائله او را به آنجا انتقال دادند».
منابع:
فصلنامه راه دانش؛ غلامرضا ملایی؛ انتشار پاییز 1384
کتاب روح ایمان؛ آیت الله شیخ عبدالنبی عراقی وفسی؛ ویرایش شده توسط حجة الاسلام و المسلمین ناصر باقر بیدهندی؛ 1382.
توجه:
فصلنامه راه دانش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی، در شماره 22-21خود که در پاییز سال 1384 منتشر شد، مقاله ای با عنوان« فهرست آثار خطی و چاپی شیخ عبدالنبی عراقی وفسی» به قلم نویسنده ی گرامی وفسی، جناب آقای غلامرضا ملایی، به چاپ رسانده است. این مقاله که حدود 28 صفحه می باشد، هم اکنون تایپ شده و بر روی شبکه اینترنت قرار گرفته است که علاقه مندان می توانند از طریق لینک زیر آن را دانلود کنند(اگر مشکلی در دانلود کردن داشتید، اطلاع دهید تا این مقاله به ایمیلتان ارسال شود).
نظرات
در نظرخواهی این پست، آقای حاجیلو مطالب خیلی خوب و قشنگی نوشته اند:
« بی شك معرفی این چنین شخصیت های علمی و نیز چهره هایی كه در راه ارتقا و اعتلای جایگاه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی وفس تلاشهای بی وقفه داشته و دارند و مایه فخر و مباهات همه ما میباشند ضمن ارج نهادن به كوشش این بزرگواران، ارائه دهنده الگوهایی هم عصر و حی و حاضر از تلاش و ایثار و تحمل شدائد در راه كسب علم و انجام خدمت برای نسل جوان وفسیهاست».
متاسفانه یکی از مشکلات اساسی در جامعه وفسی ها این است که هیچ ساز و کاری، اولاً برای شناسایی شخصیت های علمی و فرهنگی حال حاضر قوم وفس و ثانیاً معرفی آنها به سایر وفسی ها و خصوصاً جوانان وجود ندارد. این عامل به همراه عوامل بسیار دیگری همچون پخش شدن وفسی ها در چند ین شهر و ارتباطات ضعیف آنها و... باعث ایجاد نوعی بی تفاوتی نسبت به وفس، گذشته و آینده ی آن شده است.