ملا رمضانعلی بادینلو
مرحوم ملا رمضانعلی بادینلو فرزند ملا نبیخان، از بزرگان علمی و فرهنگی وفس در قرن معاصر بوده است. ملارمضان به سال 1286 شمسی در وفس، در خانوادهای مذهبی متولد شد. خواندن و نوشتن مقدماتی را از پدر آموخت. از سن شش سالگی به مکتب رفت و حدود شش سال به تحصیل علوم در مکتبخانههای وفس پرداخت. تحصیل در مکتب، آخرین دوران تحصیل مستمر ملارمضان بود و او بعد از مکتب تا به آخر عمر به طور پراکنده با شرکت در درس اساتید و یا به صورت شخصی، به مطالعه کتب مختلف مذهبی و غیرمذهبی میپرداخت. مطالعات شخصی او در ابتدا در خود وفس بود و در سالهای بعد که به قصد کار به شهرهای همدان و اراک میرفت، در همان شهرها با شرکت در کلاس اساتید حوزوی به مطالعات و تحصیل خود ادامه میداد. به جز تحصیلات اولیه در مکتب که شامل آموزش قرآن و کتابهای سعدی و حافظ و ... بود، اکثر مطالعات ملارمضان در زمینهی قواعد عربی، احکام دینی و تاریخ اسلام بوده است. ایشان، اکثر کتابهای حوزوی را به طور شخصی و یا با شرکت در درس اساتید حوزههای همدان و اراک مطالعه کرده بود و کتابخانهای از این کتابها و سایر کتب مذهبی در خانهی خود در وفس تشکیل داده بود و در پایان عمر تعدادی از این کتب را به کتابخانه شیخ عبدالنبی وفسی، اهدا کرد.
ملارمضان، صرف و نحو عربی را به خوبی میدانست و در بیان احکام دینی مربوط به مسائل مختلف، تبحر خاصی داشت. او حافظهی بسیار قوی داشت و اشعار مذهبی زیادی به زبانهای فارسی، عربی و ترکی را از بر بود.
بعد از حضور و استقرار حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی وفسی در وفس، ملارمضان به عنوان شاگرد در کلاسهای درس ایشان حاضر میشد و آیت الله شیخ عبدالنبی بعد از اینکه از میزان علم و آگاهی ملارمضان مطلع شد؛ به او اجازهی بیان احکام دین اسلام را داد و از آن زمان به بعد، رمضانعلی جوان را شیخ رمضانعلی خطاب میکردند.
ملارمضان در طول عمر خود، علاوه بر بیان احکام دین اسلام و روضهخوانی، در تعزیه و شبیهخوانی هم بسیار فعال بود. او در تعزیهها همانند پدر بزرگوار خود، نقش حضرت ابالفضل العباس(ع) را اجرا میکرد و به دلیل عشق و علاقه فراوانش به امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)، نقش خود را به زیبایی هرچه تمامتر اجرا مینمود.
خاطرهای که از ملارمضان نقل میشود این است که او در زمان جوانی خود، به دلیل بیعدالتیهایی که در حق او صورت گرفت به سربازی نرفت و به همین دلیل چند سالی را در فرار به سر میبرد. او به مناطق اطراف وفس فرار کرده بود و تا آخر حکومت رضاشاه پهلوی در بیرون از وفس زندگی میکرد.
ملارمضان در سال 1335 شمسی، برای زیارت بارگاه حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) به نجف و کربلا رفت.
ملا رمضان بالاخره بعد از 93 سال تلاش و کوشش علمی و فرهنگی در تبلیغ دین اسلام و زنده نگهداشتن قیام امام حسین(ع)، در سال 1379 شمسی، دارفانی را وداع گفت و در وفس به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
دو مطلب
1) کتابهای اهدايی به کتابخانه شیخ عبدالنبی وفسی
ملارمضانعلی در اواخر عمر شریفش و در سال 1377، تعداد 8 جلد از مهمترین و اصلیترین کتابهایش را به کتابخانه عمومی شیخ عبدالنبی وفسی، اهدا میکند. خود او با خطی بسیار زیبا، مطالب زیر را در ابتدا و یا انتهای همهی کتابهای اهدائی نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با حمد و سپاس خدای متعال و در اجتماع قویٰ و کافه امور معتبره، بالانزار و اقدام به اصول و فروعات اسلامی، خصوصاً اصل عدل و معاد و در مقتضیات ناقص و محدود شناختم، در اقل بیان و ضعف علم و آگاهیم، اعتراف و اسرار مینمایم، در حالی که تمامی علم و علوم حتی علوم شرعیه و شعائر اسلامیهای را نیز که اندک مطالعاتی دربارهاش کردهام برایم مجهول میباشد، ابراز نموده؛ اسرار میدارم که کتاب، ذخیرۀ ارزشمند حیات و زندگی است و از آنجا که کتاب، آثار فرهنگ پیشینیان است و باید در میراث آیندگان، ثبت و ضبط گردد، لذا بالبیان و الاقرار، در نهایت درجه فقر و عجز، چندین جلد کتاب خریداری نمودهام و چندین نیز که میراث پدریم بوده و بنابر مصالحۀ شرعیه به اینجانب تعلق گرفته بود، بجّد و اهتمام تمام تا حال در طاقچۀ خانهام نگهداری نمودهام و نیز بحول قوۀ قادر تقدیر، و در حدّ سزا و سزاوار و مطابق ظرفیت و قوای فکری و اندیشهام، بالبهینه تا بحال از آنها استفاده کردهام و اکنون نیز فی الحال و الحضور، در 91 زندگیم چون توشهای تحت عنوان باقیات و صالحات در دسترس نمیبینم، توصیه میکنم تا اندک کتابهایم را که جزء بهترین ذخیرۀ زندگیم میدانم را بعد از من به کتابخانۀ مرحوم استاد اعلم و فقیه اعظم، حضرت مستطاب جامع المعقول و المغفر البلاد و الاسلامیه خصوصاً قریه وفس، حاج شیخ عبدالنبی(ره) هدیه نمایند تا مِن بعد در دسترس اهل علم قرار گرفته و شاید از این رهگذر دعای خیری باعث آمرزش گناهانم گردد. و اخیراً فی الشرح و الایجاز، در حالی که امید صحت و سلامت و مزید عمر و عزت برای مسئولین کتابخانه را دارم، سلامت روح و نفس جمیع کارگزاران و آشنایان را نیز مسالت نموده، سفارش میکنم که در نگهداری آن هر چند به نظر بی اهمیت اهتمام نموده، از انتقال آن به سایر قریٰ و بلاد، حتیالامکان احراز گردد.
رمضانعلی بادینلو
سنه 1415 هجری قمری
مشخصات کتابهای اهدائی
از ظاهر کتابها و اوراق میانی و مطالبی که در گوشه و کنار صفحات نوشته شده، میتوان پی برد که این کتابها بسیار قدیمی هستند(در حدود 200 الی 300 سال) و احتمالا مورد استفاده چند نسل گذشته قرار گرفته است.
در صفحات میانی یکی از کتابها این مطلب درج شده بود:«این یک جلد کتاب، مال خالی خالص سید محمد قاسم ابن مرحوم سید زین العابدین میباشد. نام کسی که از ده روز بالاتر نگاه دارد، بلعنت خدا و نفرین رسول گرفتار شود». این جمله نیز در کتاب دیگری درج شده بود:«این یک جلد کتاب حیاه القلوب اینجانب سیدمحمود سیدعلی سجادی میباشد. بتاریخ سهشنبه، 7 ربیع الاول 1364 ق. ک ت ب م ح م د». جملات و مطالب کوچک و بلند دیگری در صفحات همهی کتابها درج شده بود که لازم است همهی اوراق این منابع غنی، خط به خط بررسی شود تا بتوان اطلاعات دیگری از آنها به دست آورد.
مشخصات ظاهری کتابها
از هشت جلد کتاب اهدائی، شش جلد در قطع وزیری و دو جلد در قطع جیبی میباشد.
یکی دو جلد خطی و بقیه چاپی بود.
سه جلد به زبان فارسی و پنج جلد به زبان عربی نگاشته شده است.(یکی از کتابهای فارسی، گویا متعلق به سال 1246 ق میباشد).
جلد کتابها چرمی و بعضی اوراق صحافی شده و دوباره به کتاب چسبانده شدهاند.
و کتابها به شدت بوی وفس میدادند!
اسامی سه کتاب را توانستم پیدا کنم: «هذا کتاب الشرایع»(پیرامون ارکان مختلف دین اسلام)، «هذا کتاب البهجة المرضیه المسمی بسیوطی»، «هذا کتاب شرح تصریف».
2) کتاب اهدائی حاج محمدعلی نمازیخواه به ملارمضان
در تابستان سال 1384، برای جستجو در کتب اهدائی استاد دهگان به کتابخانه تخصصی پژوهشی میرجعفری، به اراک و محل کتابخانه در پارک امیرکبیر رفته بودم. همانطور که قبلا در چند پست اشاره کردم، کتابها به هم ریخته بود(در بخش نسخ خطی) و امیدی به یافتن چیزی در مورد وفس نداشتم که ناگهان چشمم به نسخهی قدیمی کتاب «روح ایمان» اثر آیت اله شیخ عبدالنبی وفسی(ره)، افتاد(در میان انبوهی از کتابها که روی هم تلانبار شده بود)؛ ظاهر جلد کتاب و اوراق میانی نشان میداد که بسیار مورد استفاده قرار گرفته است؛ وقتی صفحهی اول را باز کردم که ببینم برای چه سالی است، متوجه چند متن شدم که با دستخط زیبایی در حواشی صفحهی اول و پشت جلد رویی کتاب، نگاشته شده است. بعد از خواندن این چند متن متوجه شدم که این کتاب، چاپ دوم کتاب روح ایمان (در سال 1378ق) است که توسط مرحوم «حاج محمدعلی نمازیخواه»(روحش شاد و یادش گرامی) و در تاریخ 30/6/1338شمسی، به ملارمضانعلی هدیه شده است. حاجی نمازیخواه این کتاب را به ملارمضان هدیه و سفارش کرده بود که کتاب نباید از قریه وفس خارج شود؛ ملارمضان نیز با خط زیبایی در پشت جلد کتاب و گویا در اواخر عمر، وصیت کرده بود که این کتاب باید در وفس باقی بماند و هیچکس حق خروج آن را از روستا ندارد. تصویر سه متنی که در حواشی کتاب درج شده بود، در زیر آمده است:
تقدیم به سرور محترم آقای ملا رمضانعلی فرزند مرحوم آقای نبی خان وفسی
محمدعلی نمازیخواه؛ 30/6/1338
این یک جلد کتاب به آقای ملارمضانعلی اهدایی است و غیر قابل فروش میباشد ولی ایشان میتوانند بدوستان و علاقهمندان کتاب بدهند که پس از قرائت پس بگیرند. ولی نباید از قریه وفس خارج شود.
بنابر سفارش مستطاب مؤلف «قدس سرّه» فی الجریان الدم و در تمام دوران زندگی و حیات عام(؟) و به سفارش اهداکننده حاجی نمازیخواه بعد از حیات سفارش میکنم اینجانب ملارمضانعلی بهاالدینلوا در حالت مجاز و دارابودن کافۀ امور این یک جلد کتاب وقف کتابخانه شده و هیچگونه حقی نسبت به نقل و انتقال و خروج از روستا را کسی ندارد. چنانچه در آخر این کتاب، آثار و نوع شخصیت بزرگ کسی که باعث افتخار آیندگان است در اینجا نقل شده و آیندگان بشناسند کسی را که با دریائی از علم، پنهان زیست و بدانند آثارش را و از او پند گیرند و چون او در تحصیل علم جهد نمایند.
محتاج دعای خیر، حقیر عاصی مسکین ملارمضانعلی بادینلو
بعد از خواندن وصیت و سفارش زیبا و دلانگیز ملارمضان و علیرغم ناراحتی از خروج این کتاب از وفس، ولی بسیار خوشحال شدم و به خودم و وفس افتخار کردم، از اینکه چنین انسانهای بزرگی در دههها و صدههای گذشته در وفس زندگی کردهاند و تمام زندگی آنها در راه علم و آگاهی و خدمت به خلق خدا سپری شده است.
مطالب پیشین:
شهید سید عبدالحمید سجادی وفسی(اولین شهید انقلاب مشروطیت ایران)
میرزا محمد حسین همافر عراقی حاج ابوالقاسم خاکی
آیت الله شیخ عبدالنبی عراقی وفسی سید مبین وفسی
سید رفیع رفیعا ملا میر محمد باقر بن میر فاضل وفسی