تخریب تابلوی گردشگری وفس

ناآگاهی و جهل، باعث بدبختی است و انسان را به نابودی می‌کشاند. این جهل و ناآگاهی در کنار تعصب(به خصوص از نوع دینی)، در مناطق کوچکتر و کمتر توسعه یافته به ویژه روستاها، صدمات و خسارات جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد. تخریب تابلوی گردشگری وفس که میلیون‌ها تومان صرف تهیه‌ی آن شده و در حقیقت مقدمه‌ی تجارت گردشگری وفس است از همان جهل و تعصب ناشی می‌شود. اما سئوالی که اینجا به ذهن می‌آید این است که ما چقدر تلاش کردیم تا این جهل و تعصب را از جامعه‌ی وفس بزدائیم؟

وفس، آلبوم خاطره‌ها

در ضمیمه امروز(24 آبان) روزنامه اطلاعات مطالب زیر در مورد وفس منتشر شده است:

وَفس نام منطقه و نیز روستایی در استان مرکزی ایران است. منطقه وفس تا سال 1382 به بخش وسیعی از شمال این استان اطلاق می‌شد که دربرگیرنده 71 روستا با جمعیتی در حدود 77000 نفر بود، اما در آخرین تقسیمات «منطقه وفس» فقط به یک روستا که همان روستای «وفس» است، محدود و آن منطقه با نام شهرستان «کمیجان» در تقسیمات جغرافیایی و کشوری مشخص شد (کمیجان، تا قبل از آن به عنوان یک مرکز بخش شناخته می‌شد).‏

جمعیت فعلی این روستا، طبق آخرین سرشماری در حدود 2000 نفر است که در فصول بهار، تابستان و پاییز، این جمعیت به دو تا چند برابر این رقم نیز می‌رسد و به‌ویژه در ماه محرم جمعیت بسیار زیادی در روستا جمع می‌شود. وسعت این منطقه در حدود 230 کیلومتر مربع است.

وفس آب و هوایی کوهستانی و سرد دارد و در تابستان و بهار بسیار خنک و دلپذیر است. باغ‌های متنوع گردو، سیب، آلو، آلبالو و انگور در این روستا وجود دارد.

گیوه‌بافی، تخت‌کشی، قالی‌بافی، جاجیم‌بافی، سبدبافی و تهیه نمد از صنایع‌دستی این منطقه به شمار می‌رود.‏

برای دیدن عکس بزرگتر، روی آن کلیک کنید

گویش وفسی
یکی از قدیمی‌ترین و فقیرترین گویش‌ها از جهت تعداد سخنگویان، گویش وفسی است. این گویش در منتهی‌الیه حدود مرزی استان مرکزی با استان همدان، در شمال شهرستان اراک استفاده می‌شود؛ در روستای وفس و سه روستای همجوار، یعنی چهرقان در غرب و فرک و گورچان در شرق. این مناطق تقریباً در یک خط فرضی واقعند که احتمالاً حدود25000 نفر از مهاجران و ساکنان این روستاها به این لهجه سخن می‌گویند.‏

لهجه وفسی که به «وُوسی» موسوم است، بنا به آنچه پژوهشگران گفته‌اند، لهجه‌ای از تاتی است. ابراهیم دهگان در کتاب «فقه‌اللغه» در ضمن معرفی وفس، گویش وفس را «یکی از لهجه‌های قدیم پارسی باستان و شاخه‌ای از تاتی» می‌نامد.‌‏
منابع: ویکی پدیا، وبلاگ وفس.

وفس، دستخوش تهدیدات جدی زیست محیطی و لزوم مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد

به گزارش ایرنا "مرتضی رضوانی" عصر چهارشنبه در جمع اعضای موسسات و تشکل‌های مردم‌نهاد و فعال در زمینه گردشگری استان مرکزی افزود: 22 منطقه نمونه گردشگری در سفرهای هیات دولت به استان مرکزی مصوب شده که ایجاد و توسعه این مناطق نیاز به مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد دارد.

وی گفت: استان مرکزی ظرفیت های گردشگری تاریخی و طبیعی ارزشمند و منحصر به فردی دارد که روند توسعه گردشگری در آن ها نباید موجب آسیب رسانی به طبیعت بکر و محیط زیست کم نظیرشان شود.

معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی همچنین گفت: روستای تاریخی وفس، تالاب میقان و منطقه حفاظت شده هفتاد قله از جمله آثار طبیعی ارزشمند استان مرکزی است که به دلیل ضعف برنامه‌ریزی و برخورد غیرعلمی تاکنون نه تنها مورد بهره‌برداری موثر واقع نشده بلکه دستخوش تهدیدات جدی زیست محیطی قرار گفته‌اند.

وی افزود: حفاظت زیست محیطی از عرصه‌های گردشگری، در اولویت است و سازمان‌های مردم‌نهاد در کنار میراث فرهنگی استان مرکزی باید در فرهنگ‌سازی و ایجاد زنجیره همگرایی مردمی در حفاظت از این عرصه‌ها حضور فعال داشته باشند.

طرح ساخت و توسعه مقبره شهدای گمنام وفس

با پیگیری ستاد یادواره شهدای وفس، طرح ساخت مقبره شهدای گمنام و توسعه مکان یادواره شهدای وفس در حال اجرا می‌باشد. بر اساس این طرح مقبره‌ای هشت ضلعی برای سه شهید گمنام وفس ساخته می‌شود. هم اکنون اسکلت‌بندی این بنا به پایان رسیده و پیمانکار طرح مشغول دیوارچینی آن می‌باشد. همچنین در نظر است سالنی با زیربنای حدودی 900 متر در پشت یادواره فعلی ساخته شود. با تشکر فراوان از آقایان حسین فریدونی، حسین‌رضا حاجیلو و سیدمصطفی سجادی از اعضای ستاد یادواره شهدای وفس به خاطر زحمات بی‌دریغ‌شان در توسعه وفس.


مطالب مرتبط:
یادواره شهدای وفس
برگزاری پنجمین یادواره شهدای وفس در شهریور ماه

فعالیت‌های ستاد شهدای وفس برای برگزاری پنجمین یادواره
عناوین برنامه‌های برگزاری پنجمین یادواره شهدای وفس

پنجمین یادواره شهدای وفس به روایت تصویر
خبر برگزاری یادواره شهدای وفس در خبرگزاری‌ها

اخبار وفس(آبان ماه 1388)

میزان بارندگی: به گزارش مسئول ایستگاه بارانسنجی وفس، آقای حمید میری، از تاریخ 2 آبان تا 12 آبان، 90 میلی‌متر باران در وفس باریده است که در مقایسه با سال‌های گذشته در این روزها بسیار بیشتر است و این شاید نوید یک سال پر باران برای وفس باشد.

خلوت‌شدن وفس: با اینکه هنوز هوا خیلی سرد نشده و در ماه دوم از پاییز هستیم اما وفس خیلی خلوت به نظر می‌رسد. اکثر ساکنین دائمی وفس را پیرمردان و پیرزنان تشکیل می‌دهند که بعضی از آن‌ها در فصول سرد سال به شهرها می‌روند و در بهار دوباره برمی‌گردند و به همین خاطر وفس خیلی خلوت می‌شود. البته این را نیز بگویم که در روز جمعه(16 آبان)،قبل از ظهر، که چند ساعت در محله‌ی «دونَ» مشغول صحبت با دوستان بودم انواع و اقسام ماشین‌های سواری با مسافران جورواجور وارد وفس شدند ولی باز در کل، محله‌ها خیلی خلوت به نظر می‌رسید.

تلنبار شدن زباله در اطراف جاده‌ی ورودی: درست نیست که مسیر ورودی وفس اینگونه به نظر برسد؛ نمی‌دانم دهیار و اعضای شواری وفس برای مشکل زباله چه کردند. مسئولین باید جای مشخصی را برای دفن زباله در نظر بگیرند تا دچار مشکلات گوناگون آتی نشویم.

نصب دستگاه تلفن کارتی در وفس: خوشبختانه دو دستگاه تلفن کارتی در کنار درب ورودی مخابرات وفس نصب شده که واقعا مورد نیاز بود. امیدوارم تلفن‌های عمومی در دیگر محله‌های وفس نیز نصب شود.

موبایل ملی و ایرانسل: خطوط گوناگون موبایل ملی در اکثر نقاط وفس به خوبی آنتن می‌دهد. خط ایرانسل نیز بر روی تپه‌های مرتفع، تا حدی آنتن می‌دهد و قابل استفاده است.

کاهش قابل توجه پخت نان در تنورهای خانگی وفس: با توجه به کهولت سن ساکنان و دشواری پخت نان در تنورهای خانگی و نیز فعالیت دو نانوایی در وفس، از میزان پخت نان در تنورهای خانگی به شدت کاسته شده و اکثر خانواده‌ها نان مورد نیاز خود را از نانوایی تامین می‌کنند. حتی بعضی خانواده‌ها اقدام به تهیه تنورهای فلزی گازسوز کرده و از آن برای پخت نان استفاده می‌کنند. این قضیه باعث شده تا نان‌های محلی وفس بسیار نایاب شود و خیلی از مسافران و حتی ساکنان خود وفس در آرزوی خوردن آن باشند.

ساخت حصار برای قبرستان: برای یکی از قبرستان‌های وفس که در سمت باغات "کریز کیاسر(بالاین کریز)" قرار دارد حصاری ساخته شده است. از چند و چون کار بی‌خبرم.

جوی آب باغات "نیدر": همانطور که قبلا گفته بودم شورای وفس طرح سیمانکاری جوی آبیاری باغات "نیدر" به طول تقریبی 1000 متر را در دست اجرا دارد و بنابر شنیده‌ها، مسئولین مربوطه در شهرستان و استان از اجرای قسمت اول این طرح راضی نبوده‌اند و تعویض پیمانکار را از دهیار و شورای وفس درخواست کرده‌‌اند.

جنبش ساختن شیروانی: شیروانی‌کردن بام خانه در وفس همه‌گیر شده و همه‌ی خانواده‌های ساکن شهر و نیز روستا سعی می‌کنند تا نسبت به این کار اقدام نمایند. به نظر می‌رسد شیروانی‌کردن بام خانه بهترین راه برای حفظ خانه‌ها در وفس باشد اما این مساله بافت سنتی خانه‌های وفس را خراب می‌کند.

پر شدن در و دیوار وفس با شعارهای سیاسی و اعتقادی: در زمان انتخابات ریاست جمهوری متاسفانه افرادی جاهل و نادان که طرفدار گروه یا شخص خاصی بودند به طور گسترده شعارهای گوناگون سیاسی و اعتقادی مورد نظر خود را بر روی در و دیوار وفس نوشتند و بافت سنتی و زیبای وفس را آلوده نمودند. متاسفانه این آلودگی‌ها در همه جا به چشم می‌خورد و به راحتی نمی‌توان آنها را پاک کرد.

اینترنت ماهواره‌ای در وفس: از یکی از دوستان شنیدم که اینترنت ماهواره‌ای دفتر ICT وفس متصل شده ولی از کیفیت خدماتی که ارائه می‌دهد خبری ندارم.

آقای دارابی از گاز چه خبر؟ سه سال از زمان شروع به کار شورای جدید وفس می‌گذرد اما برخلاف گفته‌‌های اولیه اعضای شورا از گاز خبری نیست. آقای عباس‌رضا دارابی، رئیس شورای وفس، پس گاز چه شد؟

بهسازی جاده حاج رضوان و ساخت سد خاکی انحرافی: این طرح‌ها همچنان در حال اجرا هستند.

سفر به وفس

روز پنجشنبه (۱۴ آبان) ساعت یک و نیم بعدازظهر با یکدستگاه مینی‌بوس که حال نزارش انسان را به یاد مرگ و آخرت می‌انداخت از قم به طرف کمیجان حرکت کردم. مینی‌بوس خیلی درب و داغان بود و در داخلش مانند ماشین‌های هندی و پاکستانی هزاران چیز عجیب و غریب از در و دیوار آویزان بود که دائما در حال تکان خوردن بودند اما صدایشان در صدای ناهنجار موتور گم می‌شد و به گوش نمی‌رسید. بر روی تکه چرمی که بالای سمت راست جلوی ماشین(در داخل) نصب بود، این جمله نوشته شده بود:«سفر در پناه امام حسین(ع)» و گویا از نظر راننده نوشتن همین یک جمله کافی بود تا ما از هزاران بلایی که ممکن بود در اثر فرسودگی بیش از حد ماشین بر سرمان نازل شود، در امان بمانیم. در صحبت‌های اولیه با راننده فکر کردم که او اهل کمیجان است اما کمی بعد از شروع حرکت و با گفتن اولین جمله‌ی راننده به پسر نوجوانش که او نیز همسفر ما بود فهمیدم که آن‌ها اهل روستای چهرقان هستند.

بعد از نزدیک به سه ساعت و نیم از شروع سفر و با چندین مرتبه ایستادن و سوار و پیاده کردن مسافر در سلفچگان و آشتیان و فرمهین و ضیاء‌آباد و خنجین، بالاخره به کمیجان رسیدیم. هوا کمی سرد بود و کمیجان خلوت و همچون همیشه کوه‌های سر به فلک کشیده‌ی وفس که چشم هر بیینده‌ای را به خود جلب می‌کنند، مستحکم و با صلابت در جای خود ایستاده بودند. از نگاه کردن به کوه‌های وفس بسیار لذت می‌برم و سعی می‌کنم مانند همیشه چندین مرتبه آن‌ها را برانداز کنم. دیدن حاج‌رضوان در میان این کوه‌های آسمانی، لذت را دو چندان می‌کند.

برای رفتن به وفس به ابتدای بلوار شیخ عبدالنبی عراقی وفسی رفتم و منتظر تنها تاکسی وفس (به رانندگی آقا سید عزیز، صاحب گل آفتابگردان با هفتاد غنچه!) یا دیگر ماشین‌های گذری ایستادم. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پیرمردی با پیکان سفیدش جلوی پایم ترمز زد و مقصدم را پرسید. گفتم و او گفت اگر بخواهی می‌توانم تو را به وفس ببرم. کرایه را که پرسیدم گفت 2500 تومان. از او خواستم چند دقیقه‌ای منتظر بمانیم ... سر صحبت باز شد. او خودش را اهل عیسی‌آباد معرفی کرد و برایم از روستاهای اطراف کمیجان گفت؛ از جمله اینکه تعدادی از آن‌ها اصلا آب شرب ندارند و سازمان آب شهرستان، هر چند روز یکبار بسته‌های آب‌ معدنی را به رایگان بین آن‌ها توزیع می‌کند و اینکه چاه‌های غیرمجاز در منطقه بسیار است و ... در همین حین ناگهان یکی از هم‌ولایتی‌های وفسی را دیدم که سوار بر ماشینش در حال آمدن به طرف بلوار شیخ عبدالنبی بود، دست بلند کردم، ایستاد. از پیرمرد راننده خداحافظی کردم و به طرف ماشین دویدم و بعد از سلام، سوار شدم و به طرف وفس حرکت کردم.

بعد از بالارفتن از کوه‌های وفس و تماشای گردنه‌ی زیبای آن و عبور از باغات "اسفین" و "کوروره" به ابتدای وفس رسیدم. هوا سرد بود و بوی مطبوعی در فضا موج می‌زد و زیبایی‌های وفس در هر گوشه‌ای هویدا بود. از هم‌ولایتی‌ وفسی خداحافظی کردم و به طرف خانه به راه افتادم.

صبح روز جمعه، خیلی زود از خواب بیدار شدم. از خوابیدن در زیر کرسی گرم و نرم در آن هوای سرد احساس خیلی خوبی داشتم. صبحانه را خوردم، شال و کلاه کرده و در ساعت هشت صبح به طرف باغات "کریز" راه افتادم. شب قبل که با چند تن از آشنایان وفسی صحبت می‌کردم، می‌گفتند که از ده روز پیش، یکسره در وفس باران باریده و در بعضی روزها رعد و برق و بادهای شدید نیز با باران همراه شده‌اند اما همانطور که سایت هواشناسی بیگانگان(!) برای وفس پیش‌بینی کرده بود و من قبل از سفر از آن خبر داشتم، روزهای پنج‌شنبه و جمعه، هوا در وفس آفتابی بود و بارانی نیامد.

حرکت در باغات وفس در میان درختانی با برگ‌های زرد و قرمز و نارنجی و تماشای جوی پر آب و شنیدن صدای خش خش برگ‌ها که اکنون روی هم تلمبار شده‌اند و منتظرند تا به زودی توسط اهالی روستا در مراسم "خزان روآن" (xazān ruān) جارو و جمع‌آوری شوند، انسان را سر شوق می‌آورد و خوردن آب زلال و مطبوع قنات که از قعر زمین می‌جوشد، همچون شراب انسان را سرمست می‌کند.

در میانه‌ی باغات پیرزنی را دیدم که مشغول جمع‌آوری تکه چوب‌های درختان بود تا احتمالا از آن‌‌ها برای گرم ساختن خانه‌ی خود استفاده کند. کمی جلوتر دو نوجوان وفسی، پلاستیک به دست در حال جستجوی گردوهای پا درختی در این گوشه و آن گوشه بودند. تقریبا یک‌ساعتی در میان باغات حرکت کردم و هرازگاهی با دوربین دو مگا پیکسلی موبایل از زیبایی‌هایی که می‌دیدم عکس می‌گرفتم تا بلکه بتوانم گوشه‌ای از قشنگی‌های آنجا را به شما نشان دهم.

عکس‌های قدیمی وفس و مردم آن

عکس‌های زیر که مربوط به حدود سال‌های 1340 تا 1357 هستند، وفس و مردم آن را در موقعیت‌ها و مکان‌های گوناگون نشان می‌دهند. این عکس‌ها را دوست خوبم امیر شاه محمدی با زحمت بسیار تهیه کرده و در گالری خود قرار داده است. شما می‌توانید برای دیدن عکس‌های بیشتر و بزرگتر به این صفحه از گالری وفس مراجعه نمایید. لطفاً اگر افراد حاضر در عکس‌ها را می‌شناسید یا اطلاعاتی راجع به آن‌ها دارید با ما در میان بگذارید.

[احتمالاً]دانش‌آموزان و معلمان مدرسه ابتدایی رودکی(نخستین مدرسه وفس)

 

مرحوم شیخ مهدی ظهیری؛ محضردار وفس(فوت 1354)/تاریخ عکس:1353

 

تعدادی از نوجوانان وفسی در زمین زراعی

 

کلاس درس(چرا این کلاس در فضایی بیرون از ساختمان تشکیل شده است!؟)

 

شاید اینها گروهی خاص از نوجوانان وفسی بودند

 

نمایی از خانه‌های وفس(تاریخ عکس بین 1340 تا 48)

 

آیا این نوجوانان در کار ساخت چیزی هستند؟ شاید راه!

 

دو عکس فوق همانگونه که پیداست مربوط می‌شود به سال‌های اول انقلاب و حضور مردم وفس در محله‌ی مانداران در مقابل خانه‌های خان‌های سابق به نشانه‌ی اعتراض و همراهی با انقلاب ایران(!)


تاتی

تاتی، یکی از زبان‌های مهم ایرانی‌نو که در سرزمین‌های وسیعی از ناحیۀ ساوه در ایران تا منطقۀ نخجوان در جمهوری آذربایجان گسترده است، ولی به طور مشخص در استان‌های قزوین، زنجان و آذربایجان‌شرقی و نیز در بخش‌هایی از جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان بدان تکلم می‌شود.

 

نام گویش: «تات» واژه‌ای ترکی و به معنی «عناصر خارجی ساکن سرزمین ترکان» است (دایره‌المعارف…، 1/ 589). قبایل‌ صحرانشین ــ که بیشتر‌ آنان ترک بودند ــ مردم‌ زراعت‌پیشه و ایرانی‌تبار قفقاز را که به اطاعت خود درآورده بودند، تات می‌خواندند (ارانسکی، مقدمه…، 316؛ نیز نك‍ : معین، ذیل تات). مولوی نیز در اشعار ترکی خود، این نام را برای ایرانیان به کار برده است (همانجا).

 

در دورۀ صفویه به تمامی مردم ایرانی‌تبار، در مقابل قزلباشان ترک، تات گفته می‌شد (پورمحمدی، 171) و هنوز هم ترک‌زبانان منطقۀ وَفْس در استان مرکزی و منطقۀ تفرش، به گویش وَفسی «تات دیلِ» (زبان تات) می‌گویند (مقدم، 16). لرها نیز به ایرانیان غیرِ خود، «تات» گفته‌اند (لغت‌نامه…، ذیل تات)،

و خود تات‌زبانها نیز دربارۀ وجه تسمیۀ تاتی افسانه‌ای را نقل می‌کنند (نك‍ : آل‌احمد، 92-93).

 

مطلب کامل

ادامه نوشته

راز و نیاز با معبود در حرم شاهزاده حسین(ع)

امامزاده شاهزاده حسین (ع) وفس

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم …
گفتی: فانی قریب
     .:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم …
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟ 
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
     .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
     .:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌كنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك     
گفتی: الیس الله بكاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

منبع: وبلاگ عکسام

مطالعه محور وفس - آقچه قلعه به طول 38 کیلومتر

مشخصات پروژه 
موضوع: مطالعه محور وفس – آقچه به طول 38 کیلومتر
کارفرما: اداره کل راه و ترابری استان مرکزی
تاریخ شروع کار: 1382
محل اجرای پروژه: : استان مرکزی

شرح پروژه
  مطالعه وفس – آقچه قلعه به طول 38 کیلومتر در استان مرکزی توسط این مهندسین مشاور و به درخواست اداره کل راه و ترابری استان مرکزی طراحی گردیده است.(شرکت مهندسین مشاور پل رود)

مناقصه زیرسازی محور وفس- آقجه قلعه
پروژه ارتقای محور وفس - آغچه قله

درخواست تعیین ردیف بودجه برای پروژه راه وفس- آقچه قلعه
تصاویری از زیرسازی‌های اولیه جاده وفس- آقجه قلعه در پشت کوه «علی آووا»

هیئت وزیران تصویب کرد: ارتقای محور وفس - آقجه قلعه
جاده جدید وفس (شمال وفس)

اخبار وفس

1) ساخت سد خاکی: سازمان منابع طبیعی استان مرکزی با همکاری مسئولین شهرستان کمیجان در حال ساخت سد خاکی بزرگی در دره ای در جنوب وفس می‌باشند. کارگران و مهندسان این طرح با چندین دستگاه ماشین‌آلات سنگین نزدیک به بیست روز است که بر روی این پروژه کار می‌کنند.
این سد به منظور جلوگیری از وقوع سیل و نیز جمع‌آوری آب‌های سطحی کوه‌های مرتفع اطراف در آن منطقه ساخته می‌شود.

2) بهسازی جاده امامزاده شاهزاده حسین(ع): سازمان راه و ترابری استان مرکزی، یک‌دستگاه ماشین آلات راه‌سازی را به منظور بهسازی جاده کوهستانی امامزاده شاهزاده حسین(ع) اختصاص داده و هم اکنون با هماهنگی دهیار (آقای باباجانی) و هیئت امناء امامزاده، عملیات بهسازی در جریان است.

3) طرح هادی جدید: همانطور که قبلا چندین مرتبه در خبرها آمده بود بنیاد مسکن و سازمان میراث فرهنگی استان مرکزی در دو سال گذشته با تخصیص اعتبار، بافت سنتی و با ارزش تاریخی وفس را به طور علمی مطالعه و بررسی نمودند و بر اساس این مطالعات، طرح هادی جدید وفس را تهیه کرده و در اختیار شورا و دهیاری وفس قرار داده‌اند تا ساخت و سازها و تغییرات ساختمانی جدید بر مبنای آن انجام شود.

4) ساخت مقبره شهدای گمنام: با توجه به تصویب طرح ساخت مقبره شهدای گمنام در وفس و انجام مطالعات اولیه، گروهی از مهندسان که احتمالا مامورین بنیاد شهید استان مرکزی باشند، چند روزی است که در حال نقشه‌برداری از جایگاه مقبره و پیرامون آن در میان جایگاه یادواره شهدا می‌باشند.

5) تاسیس ایستگاه هواشناسی: گویا سازمان آب و فاضلاب استان یا شهرستان، قطعه زمینی را در نزدیکی جایگاه یادواره شهدا با هماهنگی شورای وفس تهیه نموده تا نسبت به ایجاد ایستگاه هواشناسی جدید در وفس اقدام نماید.

6) مقداری بودجه برای سیمان‌کاری مسیر آبیاری باغات «نیدر» تخصیص پیدا کرده است که دهیار و شورا مسئول اجرای آن می‌باشند. همچنین دهیاری وفس قصد ساخت یک پل در محله‌ی «رو» را دارد.

7) از قرار معلوم آقای موفقی، دهیار جوان وفس که دارای مدرک کاردانی می‌باشد به منظور ادامه تحصیل از سمت خود استعفا داده و در حال حاضر آقای اله‌‌رضا باباجانی به عنوان دهیار موقت وفس انجام وظیفه می‌نماید.

8) در گردو تکانی امسال که تا چند روز پیش ادامه داشت، متاسفانه سه نفر از همولایتی‌های وفسی از روی درخت به پایین افتادند و دچار صدماتی شدند. از وضعیت دقیق آن‌ها بی‌خبرم اما گویا دو نفر از آن‌ها دچار مشکلات حادی شدند و نفر سوم نیز یکی از پاهایش شکسته است.

پتانسیل‌های گردشگری استان از جمله روستای تاریخی وفس، در کشور، کم‌نظیر است

نشست ماهانه معاونت گردشگری سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان مرکزی با موسسه مردم نهاد "آرتا" با موضوع گردشگری برگزار شد.

به گزارش میراث‌‌آریا (chtn) معاون گردشگری سازمان میراث‌فرهنگی، ضمن اشاره به ارتباط مستقیم و تنگاتنگ ادیان شرقی بخصوص دین مبین اسلام با حفظ محیط‌زیست و طبیعت، یکی از راه‌های جلوگیری از استثمار طبیعت توسط انسان را احترام گذاشتن به دیگران و طبیعت بر طبق آموزه‌ها دانست.

رضوانی، پتانسیل‌های بالقوه گردشگری استان مرکزی از جمله روستای تاریخی وفس، تالاب میقان و منطقه حفاظت شده هفتاد قله را در کشور کم نظیر ارزیابی کرد.

معاون گردشگری سازمان میراث‌فرهنگی استان مرکزی خاطرنشان کرد: آنچه تا به حال این استان را به رتبه شایسته خود نرسانیده است، ضعف برنامه‌ریزی مناسب و برخورد غیرعلمی با مقوله گردشگری بوده است.

مطالب مرتبط: بازدید جوانان اراکی از وفس(با هماهنگی موسسه گردشگری جوانان "آرتا")

هنر گیوه دوزی در روستای وفس(قسمت سوم)

طرز ساختن تخت(کفی) گیوه [یا شیوَکِشی]
تختِ گیوه را «شیوَ» (šiva)، عملِ ساختن آن را «شیوَکِشی» (šiva-keši) و فرد سازنده آن را «شیوَکِشْ» (šiva-keš) می‌گویند. شیوَکِشی كه مستلزم نیروی زیاد و مهارت كافی و در واقع یك كار فنی و تخصصی و سنگین است فقط توسط مردان انجام می‌شود.

شیوَ‌کِشی برخلاف دیوَچِنی، فقط در بعضی محله‌های وفس از جمله «باغْچِمیرانْ» (bāqče-mirān)، «رو» (ru)، «دارانْ»(dārān) و ... وجود داشت. در این محله‌ها کار اصلی مردان، شیوَ‌کِشی بود و خانواده‌ها زندگی خود را از این طریق می‌گذراندند.

در وفس، کارگاه‌های ساخت شیوَ را «دُکانْ» (dokkān) می‌گویند. دُکّان‌ها اکثراً در حیاط خانه قرار دارند و بعضی از آن‌ها درب‌ِشان به طرف کوچه باز می‌شود. نور روشن کننده‌ی داخلِ دُکّانْ، نور خورشید بود و در بعضی موارد از چراغ‌های نفتی نیز استفاده می‌شد. به طور کلی دُکّان را اینگونه می‌توان توصیف کرد:
معمولاً سقفی کوتاه و گنجایش کمی دارد. سقف و دیواره‌ی آن در اثر دود آتش مورد استفاده در شیوَکِشی، سیاه شده است. بوی نم، دود و پوست گاو (چربی) در درون آن به مشام می‌رسد. یک یا چند «کُنْدَ» (konda) (کُنده‌ی چوبی) در میانه‌ی آن در داخل زمین کار گذاشته شده است. تکه‌ای «نِوَ» (neva) (نَمد) یا «گیلیوَ» (giliva) (گلیم)  یا زیرانداز دیگری، پشتِ کُندَ بر روی زمین، پهن شده است. در کنار هر کُندَ، چاله‌ی خیلی کوچکی در زمین ایجاد شده که مقداری خاکستر و زغال و تکه‌های پارچه سوخته در آن به چشم می‌خورد. ابزارآلات مورد نیاز، یا بر روی زیرانداز در کنار کُندَ قرار گرفته و یا روی دیوار بر میخ‌هایی سوار شده‌اند. این ابزارآلات به دلیل سال‌ها استفاده در یک خانواده، بسیار قدیمی هستند و ظاهر آنها حاکی از تعمیرات چندین باره‌ی آنهاست. دُکّان‌ها معمولاً دربِ چوبی ناموزونی نیز دارند. ویژگی بارز دُکّان، صدای بکوب بکوبی است که همیشه از آن به گوش می‌رسد.

در هر دُکّان، یک یا چند استاد شیوَکِش مشغول به کار بودند. بعضی از این اساتید، شاگردانی نیز داشتند که در حال آموزش دیدن بودند. در وفس با توجه به موروثی بودن این هنر، معمولاً فرزندان مدتی را به عنوان شاگرد در کنار پدر خود می‌گذراندند و بعد از یادگیری کار، به طور مستقل فعالیت می‌نمودند. آن‌ها از همان بچگی در دُکّان‌ها رفت و آمد می‌کردند و کمک دستِ پدر خود بودند؛ به تدریج شیوَکِشی را فرا می‌گرفتند و از سن پایین شروع به این کار می‌نمودند. البته پسران در ابتدا شیوَهای بچه‌گانه درست می‌کردند و به تدریج که ماهرتر می‌شدند، اندازه‌های بزرگتر را می‌ساختند.

«حاجی آقا صادقی» از شیوَ‌کِش‌های وفس که حدود 65 سال به این کار مشغول بوده و هم اکنون نیز از معدود بازماندگان این هنر در وفس است، می‌گوید: از بچگی طریقه شیوَ‌کِشی توسط پدرم را می‌دیدم. از سن 12 سالگی شروع به شیوَ‌کِشی کردم و با همتی که داشتم طی 10 روز این کار را یاد گرفتم و از آن ‌زمان تاکنون، به این کار مشغول هستم.

استاد شیوَ‌کِش معمولا قسمت‌هایی از کار ساختِ شیوَ را که راحت‌تر بود و به کُندَ و «مِشتَ» (mešta) (کوبه) احتیاجی نداشت، شب هنگام و در درون خانه انجام می‌داد. او معمولا در خانه، شیوَ را تراش می‌کرد، سپس «نیلْ» (رنگ آبی) و «کَتیرَ» (katira) (کتیرا) را به تمام سطوح آن می‌مالید و در معرض هوای آزاد می‌گذاشت که تا صبح خشک شود. همچنین، هنگامی که مردانِ شیوَکِش و زنانِ دیوَچِن در شب‌ها به مهمانی اقوام و همسایگان خود می‌رفتند، در خانه‌ی میزبان نیز قسمتی از کار شیوَ‌کِشی و دیوَچِنی را انجام می‌دادند. آن‌ها به ویژه در شب‌های زمستان، زیر کرسی و در کنار هم می‌نشستند و علاوه بر خوردن «شَوچَر» (šawčar) (خوردنی‌های گوناگون مهمانی‌های شبانه مانند: مغزگردو و بادام، نخودچی و کشمش، برگه، باستُق) و صحبت کردن با یکدیگر، «هاموچِنی» (hāmu-čeni) (گیوه‌دوزی) می‌کردند.

مردان در دُکّان‌ها، دو شیفت کاری داشتند؛ از صبح زود پس از روشن شدن هوا تا ظهر و دیگری از بعدازظهر تا وقت تاریک شدن هوا. آنها اکثر وقت خود را به صحبت با یکدیگر می‌گذراندند و بیشتر در مورد وقایع رخ داده در روستا و منطقه و خاطرات‌شان با یکدیگر حرف می‌زدند.

زمان ساخت یک جفت شیوَ، به کار استاد شیوَکِش بستگی داشت. اگر شیوَ‌کِش، جوان و فرز و سریع بود در دو روز، سه جفت شیوَ می‌ساخت ولی اگر کارش متوسط بود روزی یک جفت شیوَ درست می‌کرد. البته بعضی شیوَ‌کِش‌ها، به طرح و رنگ و زیبایی گیوه بسیار اهمیت می‌دادند و به همین دلیل وقت زیادی را صرف کار می‌کردند و در زمان طولانی‌تری یک جفت شیوَ می‌ساختند، اما در عوض شیوَهای تولیدی خود را به قیمت بالاتری می‌فروختند.

در هنگام ساختِ شیوَ برای کودکان و نوجوانان، ابتدا کفِ پای آنان‌ را اندازه می‌کردند و سپس اقدام به ساخت شیوَ می‌نمودند.

مواد اولیه و ابزار مورد استفاده در شیوَکِشی
در كار شیوَکِشی بطور كلی از سه نیروی فشاری، كششی و ضربه‌ای استفاده می‌شود و ابزارهائی كه در این صنعت دستی به كار رفته‌اند، در جهت استفاده از این سه نیرو هستند. كلیه‌ی این نیروها از طریق دست‌ها وارد می‌شود و در پاره‌ای از موارد به منظور نگهداری و مقاومت، پاها هم به كار گرفته می‌شوند؛ مثلاً در عملِ «دوآل‌کِشی» (duāl-keši) از پاها نیز استفاده می‌شود.

1. «شِرَّکُنَ»(šerra-kona): پارچه‌های کهنه که اصلی‌ترین ماده در ساخت کف گیوه است را در وفسی، شِرَّکُنَ می‌گویند. در وفس تا حدود 50 سال قبل، از پارچه‌های نخی و لباس‌های مندرس «جاوَ» (jāwa) (کرباس) و مِتقال در هاموچِنی (گیوه‌دوزی) استفاده می‌شد اما با روی کار آمدن پارچه «لِی» (lee) (مانند شلوار لی) استفاده از آن در صنعت هاموچِنی وفس باب شد.

پارچه‌های مورد استفاده در شیوَکِشی باید حتماً دو شرط داشته باشد: الف) جنس آن نخ پنبه یا کتان باشد ب) باید کهنه و مستعمل باشد تا چسبندگی لازم را داشته باشد. شِرَّکُنَ از شهرهای همدان، قم و اراک در حجم زیاد و قیمت پایین خریداری می‌شد. این پارچه‌ها در کنار چشمه‌های وفس، به دقت شسته می‌شد و پس از خشک‌شدن به قطعات کوچکتری بریده می‌شد و مورد استفاده قرار می‌گرفت.


2. «پوسدَگا» (pusda-gā): منظور از پوسدَگا، پوست یا چرم گاو است که از آن برای تهیه «دوآل» (duāl) و «دِنْدَ»(denda) استفاده می‌شود. دوآل، همان تارْ در پودِ شیوَ است. دوآلْ به شکل نواری بلند به طول دلخواه، عرض 5 و ضخامت 2 تا 3 میلیمتر از پوست گاو بُرش می‌خورد.

طریقه تهیه دوآلْ: پوسدَگا، یا در خود وفس تهیه می‌شد و یا آن را از شهر همدان خریداری می‌کردند. اگر پوسدَگا خشک شده بود، ابتدا آن را در آب می‌گذاشتند تا نرم شود. سپس فرد متخصص که معمولا او نیز شیوَ‌کِش بود، کار بُرش‌‌دادن پوست را انجام می‌داد. افراد متخصص با کمک ابزارآلاتی که در اختیار داشتند پوسدَگا را به شکل نوارهای چرمی، در طول‌های گوناگون و عرض تقریبی 1 تا 3 سانتیمتر برش می‌دادند. بسته به نوع پوسدَگا و مهارت فرد، تعداد دوآل متفاوتی در هر مرتبه به دست می‌آمد. به منظور تعیین کیفیت پوست، دوآل تهیه شده را دور کمر می‌انداختند و تا حدی می‌کشیدند، اگر دوآل پاره نمی‌شد نشان‌دهنده‌ی کیفیت بالای پوست بود.

از دِندَ که تکه پوست‌های خشک شده‌ی گاو است به منظور دوام شیوَ، در دو سرِ آن استفاده می‌شد تا کارِ پِنجَ (پنجه) و پاشنَ (پاشنه) را انجام دهد. دِندَ با آب مرطوب شده و با ابزار گَزَنْ به اندازه دلخواه برش می‌خورد تا با روی هم قرار گرفتن چند دِندَ، پنجه و پاشنه شکل بگیرد. تعداد دِندَ در پِنجَ، 3 تا 4 قطعه و برای پاشنَ، 4 تا 5 قطعه می‌باشد، دِندَ باعث دوام پِنجَ و پاشنَ می‌شود. شیوَکِش برای اتصال دِندَ به شیوَ، در سطح دِندَ، سوراخ‌هایی ایجاد می‌کند تا در موقع دوآل‌کِشی، سرِ دوآل از این سوراخ‌ها عبور کرده و تخت را محکم کند.


3. «نافَ‌گا» (nāfa-gā): نافَ‌گا همان ناف گاو است که از آن نیز در شیوَکِشی استفاده می‌شد. چون نافَ‌گا ظریف‌تر و قشنگ‌تر از پوسدَگا است، سعی می‌شد در قسمت پِنجَ (پنجه‌ی گیوه) از نافَ‌گا استفاده شود.


4. «سیلیمْ» (silim): سیلیم در حقیقت همان پوست گاو است که به شدت خشک و سخت شده و با تراشیدن، آن را به شکل سوزن بلندی که در انتهایش نیز سوراخی دارد، در می‌آورند تا در دوآل‌کِشی از آن استفاده کنند.

طولِ سیلیم، 30 تا 35 سانتیمتر، عرض آن 5 و ضخامتش 2 تا 3 میلیمتر می‌باشد. کار سیلیم عبور دادن دوآل از سوراخ‌های «پَسْتا» (pastā) (دسته‌ی لتِّه کُهنه‌ها) می‌باشد که چون نازک و بسیار خشک است این کار به راحتی انجام می‌شود. دوآل‌کِشی با بستن ریسمانی به سوراخ سیلیم و سرِ دوآل صورت می‌پذیرد.


5. «دِسِّه» (desse): همانگونه که پیشتر گفته شد، نخ را در وفسی، دِسِّه می‌گویند. در شیوَکِشی نیز از نخ استفاده می‌شود و آن‌هم در دو مرحله:
الف) به منظور اتصال دوآل به سیلیم در مرحله‌ی دوآل‌کِشی از تکه‌ای دِسِّه استفاده می‌کنیم. دِسِّه به ضخامت پود زیر قالیبافی و طولی در حدود 35 تا 40 سانتیمتر دارد.

روش بستن دِسِّه مابین دوآل و سیلیم: دِسِّه را دولا نموده و تاب می‌دهند، بعد قسمت تاب‌خورده دِسِّه را از سوراخ سیلیم عبور داده و از آن طرف حدود 5 تا 7 سانتیمتر بیرون می‌آورند. استاد شیوَکِش، سرِ آزاد دِسِّه را از سوراخ قسمت تاخورده، عبور داده و می‌کشد طوری که دِسِّه به دو قسمت چهارلا و دولا تقسیم می‌شود. در اینجا شیوَکِش، یک سرِ دوآل را با دِرَووشِ بَلْگَ سوراخ نموده و سرِ دِسِّه (قسمت دولا) را از آن عبور داده و برای استحکام در موقع کشیدن، اضافه‌ی دِسِّه را از وسطِ قسمت، چهارلا نموده و دوباره در همان سوراخِ دوآل، وارد می‌کند. در این مرحله گره‌های محکم بدست می‌آید که با کشیدن هرگز باز نمی‌شود.

ب) «دِسِّه‌پِلکْ» (desse-pelk): منظور از دِسِّه‌پِلک، نخِ پِلکْ کردن است و منظور از پِلکْ‌کردن، همانگونه که قبلاً گفته شد، تودوزی لبه‌ی داخلی شیوَ بعد از مرحله‌ی دوآل‌کِشی است. دِسِّه‌پِلک ازجنس همان نخِ رویه‌بافی است منتهی در هنگام ریسیدن و پیچش آن از کلاف، 5 لایه‌اش می‌کردند. رنگ این دِسِّه در اکثر موارد سفید بود و به ندرت «دِسِّه‌کَوْ»(desse-kav) (نخِ آبی) نیز، استفاده می‌شد.

منبع:مهدی بهراد(مهر 1388)، ماهنامه صنعت کفش، سال شانزدهم، شماره 142، صفحات62 تا 64، تهران.

متن اصلی مقاله(همراه با تصویر) را می‌توانید از اینجا دریافت کنید(به فرمت PDF و حجم 245 کیلوبایت)

مطالب مرتبط:
هنر گیوه‌دوزی در روستای وفس (قسمت اول)
هنر گیوه‌دوزی در روستای وفس (قسمت دوم)

سید عبدالحمید وَفسی؛ اولین شهید انقلاب مشروطیت ایران

چکیده
غوغای شور‌انگیزی که سال‌ها پیش از این در ایران، انقلاب مشروطیت خوانده شد، هر چند نتوانست بنای متزلزل و درخت پوسیده‌ی استبداد را از بیخ و بن برافکند، اما به مردم ایران مجال داد که با جلوه‌هایی از آزادی و شکل‌های جدید حکومت و مملکت‌داری آشنا شوند.
مبارزه‌ی توده‌ی مردم و طبقات مختلف جامعه با مدافعان نظام استبدادی، شرایط جدیدی را در کشور پدید آورد. مردمی که طی سالیان دراز، جز اختناق، تعدی و بی‌رسمی از نظام حکومتی خویش و فرمانروایان‌شان چیز دیگری ندیده بودند، فرصت یافتند تا اعتراض و نارضایتی خود را از وضع موجود در قالب یک انقلاب اجتماعی ابراز کنند.
آنچه پیش‌رو دارید تلاشی است در جهت بازشناسی شخصیت و نقش اولین شهید انقلاب مشروطه که در منابع گوناگون از او به نام طلبه‌ی جوان، سید عبدالحمید تعبیر شده است.

کلیدواژه‌ها: انقلاب مشروطه، سیدعبدالحمید، شهادت، وَفس

متن کامل مقاله

ادامه نوشته