طرز ساختن تخت(کفی) گیوه [یا شیوَکِشی]
تختِ گیوه را «شیوَ» (šiva)، عملِ ساختن آن را «شیوَکِشی» (šiva-keši) و فرد سازنده آن را «شیوَکِشْ» (šiva-keš) می‌گویند. شیوَکِشی كه مستلزم نیروی زیاد و مهارت كافی و در واقع یك كار فنی و تخصصی و سنگین است فقط توسط مردان انجام می‌شود.

شیوَ‌کِشی برخلاف دیوَچِنی، فقط در بعضی محله‌های وفس از جمله «باغْچِمیرانْ» (bāqče-mirān)، «رو» (ru)، «دارانْ»(dārān) و ... وجود داشت. در این محله‌ها کار اصلی مردان، شیوَ‌کِشی بود و خانواده‌ها زندگی خود را از این طریق می‌گذراندند.

در وفس، کارگاه‌های ساخت شیوَ را «دُکانْ» (dokkān) می‌گویند. دُکّان‌ها اکثراً در حیاط خانه قرار دارند و بعضی از آن‌ها درب‌ِشان به طرف کوچه باز می‌شود. نور روشن کننده‌ی داخلِ دُکّانْ، نور خورشید بود و در بعضی موارد از چراغ‌های نفتی نیز استفاده می‌شد. به طور کلی دُکّان را اینگونه می‌توان توصیف کرد:
معمولاً سقفی کوتاه و گنجایش کمی دارد. سقف و دیواره‌ی آن در اثر دود آتش مورد استفاده در شیوَکِشی، سیاه شده است. بوی نم، دود و پوست گاو (چربی) در درون آن به مشام می‌رسد. یک یا چند «کُنْدَ» (konda) (کُنده‌ی چوبی) در میانه‌ی آن در داخل زمین کار گذاشته شده است. تکه‌ای «نِوَ» (neva) (نَمد) یا «گیلیوَ» (giliva) (گلیم)  یا زیرانداز دیگری، پشتِ کُندَ بر روی زمین، پهن شده است. در کنار هر کُندَ، چاله‌ی خیلی کوچکی در زمین ایجاد شده که مقداری خاکستر و زغال و تکه‌های پارچه سوخته در آن به چشم می‌خورد. ابزارآلات مورد نیاز، یا بر روی زیرانداز در کنار کُندَ قرار گرفته و یا روی دیوار بر میخ‌هایی سوار شده‌اند. این ابزارآلات به دلیل سال‌ها استفاده در یک خانواده، بسیار قدیمی هستند و ظاهر آنها حاکی از تعمیرات چندین باره‌ی آنهاست. دُکّان‌ها معمولاً دربِ چوبی ناموزونی نیز دارند. ویژگی بارز دُکّان، صدای بکوب بکوبی است که همیشه از آن به گوش می‌رسد.

در هر دُکّان، یک یا چند استاد شیوَکِش مشغول به کار بودند. بعضی از این اساتید، شاگردانی نیز داشتند که در حال آموزش دیدن بودند. در وفس با توجه به موروثی بودن این هنر، معمولاً فرزندان مدتی را به عنوان شاگرد در کنار پدر خود می‌گذراندند و بعد از یادگیری کار، به طور مستقل فعالیت می‌نمودند. آن‌ها از همان بچگی در دُکّان‌ها رفت و آمد می‌کردند و کمک دستِ پدر خود بودند؛ به تدریج شیوَکِشی را فرا می‌گرفتند و از سن پایین شروع به این کار می‌نمودند. البته پسران در ابتدا شیوَهای بچه‌گانه درست می‌کردند و به تدریج که ماهرتر می‌شدند، اندازه‌های بزرگتر را می‌ساختند.

«حاجی آقا صادقی» از شیوَ‌کِش‌های وفس که حدود 65 سال به این کار مشغول بوده و هم اکنون نیز از معدود بازماندگان این هنر در وفس است، می‌گوید: از بچگی طریقه شیوَ‌کِشی توسط پدرم را می‌دیدم. از سن 12 سالگی شروع به شیوَ‌کِشی کردم و با همتی که داشتم طی 10 روز این کار را یاد گرفتم و از آن ‌زمان تاکنون، به این کار مشغول هستم.

استاد شیوَ‌کِش معمولا قسمت‌هایی از کار ساختِ شیوَ را که راحت‌تر بود و به کُندَ و «مِشتَ» (mešta) (کوبه) احتیاجی نداشت، شب هنگام و در درون خانه انجام می‌داد. او معمولا در خانه، شیوَ را تراش می‌کرد، سپس «نیلْ» (رنگ آبی) و «کَتیرَ» (katira) (کتیرا) را به تمام سطوح آن می‌مالید و در معرض هوای آزاد می‌گذاشت که تا صبح خشک شود. همچنین، هنگامی که مردانِ شیوَکِش و زنانِ دیوَچِن در شب‌ها به مهمانی اقوام و همسایگان خود می‌رفتند، در خانه‌ی میزبان نیز قسمتی از کار شیوَ‌کِشی و دیوَچِنی را انجام می‌دادند. آن‌ها به ویژه در شب‌های زمستان، زیر کرسی و در کنار هم می‌نشستند و علاوه بر خوردن «شَوچَر» (šawčar) (خوردنی‌های گوناگون مهمانی‌های شبانه مانند: مغزگردو و بادام، نخودچی و کشمش، برگه، باستُق) و صحبت کردن با یکدیگر، «هاموچِنی» (hāmu-čeni) (گیوه‌دوزی) می‌کردند.

مردان در دُکّان‌ها، دو شیفت کاری داشتند؛ از صبح زود پس از روشن شدن هوا تا ظهر و دیگری از بعدازظهر تا وقت تاریک شدن هوا. آنها اکثر وقت خود را به صحبت با یکدیگر می‌گذراندند و بیشتر در مورد وقایع رخ داده در روستا و منطقه و خاطرات‌شان با یکدیگر حرف می‌زدند.

زمان ساخت یک جفت شیوَ، به کار استاد شیوَکِش بستگی داشت. اگر شیوَ‌کِش، جوان و فرز و سریع بود در دو روز، سه جفت شیوَ می‌ساخت ولی اگر کارش متوسط بود روزی یک جفت شیوَ درست می‌کرد. البته بعضی شیوَ‌کِش‌ها، به طرح و رنگ و زیبایی گیوه بسیار اهمیت می‌دادند و به همین دلیل وقت زیادی را صرف کار می‌کردند و در زمان طولانی‌تری یک جفت شیوَ می‌ساختند، اما در عوض شیوَهای تولیدی خود را به قیمت بالاتری می‌فروختند.

در هنگام ساختِ شیوَ برای کودکان و نوجوانان، ابتدا کفِ پای آنان‌ را اندازه می‌کردند و سپس اقدام به ساخت شیوَ می‌نمودند.

مواد اولیه و ابزار مورد استفاده در شیوَکِشی
در كار شیوَکِشی بطور كلی از سه نیروی فشاری، كششی و ضربه‌ای استفاده می‌شود و ابزارهائی كه در این صنعت دستی به كار رفته‌اند، در جهت استفاده از این سه نیرو هستند. كلیه‌ی این نیروها از طریق دست‌ها وارد می‌شود و در پاره‌ای از موارد به منظور نگهداری و مقاومت، پاها هم به كار گرفته می‌شوند؛ مثلاً در عملِ «دوآل‌کِشی» (duāl-keši) از پاها نیز استفاده می‌شود.

1. «شِرَّکُنَ»(šerra-kona): پارچه‌های کهنه که اصلی‌ترین ماده در ساخت کف گیوه است را در وفسی، شِرَّکُنَ می‌گویند. در وفس تا حدود 50 سال قبل، از پارچه‌های نخی و لباس‌های مندرس «جاوَ» (jāwa) (کرباس) و مِتقال در هاموچِنی (گیوه‌دوزی) استفاده می‌شد اما با روی کار آمدن پارچه «لِی» (lee) (مانند شلوار لی) استفاده از آن در صنعت هاموچِنی وفس باب شد.

پارچه‌های مورد استفاده در شیوَکِشی باید حتماً دو شرط داشته باشد: الف) جنس آن نخ پنبه یا کتان باشد ب) باید کهنه و مستعمل باشد تا چسبندگی لازم را داشته باشد. شِرَّکُنَ از شهرهای همدان، قم و اراک در حجم زیاد و قیمت پایین خریداری می‌شد. این پارچه‌ها در کنار چشمه‌های وفس، به دقت شسته می‌شد و پس از خشک‌شدن به قطعات کوچکتری بریده می‌شد و مورد استفاده قرار می‌گرفت.


2. «پوسدَگا» (pusda-gā): منظور از پوسدَگا، پوست یا چرم گاو است که از آن برای تهیه «دوآل» (duāl) و «دِنْدَ»(denda) استفاده می‌شود. دوآل، همان تارْ در پودِ شیوَ است. دوآلْ به شکل نواری بلند به طول دلخواه، عرض 5 و ضخامت 2 تا 3 میلیمتر از پوست گاو بُرش می‌خورد.

طریقه تهیه دوآلْ: پوسدَگا، یا در خود وفس تهیه می‌شد و یا آن را از شهر همدان خریداری می‌کردند. اگر پوسدَگا خشک شده بود، ابتدا آن را در آب می‌گذاشتند تا نرم شود. سپس فرد متخصص که معمولا او نیز شیوَ‌کِش بود، کار بُرش‌‌دادن پوست را انجام می‌داد. افراد متخصص با کمک ابزارآلاتی که در اختیار داشتند پوسدَگا را به شکل نوارهای چرمی، در طول‌های گوناگون و عرض تقریبی 1 تا 3 سانتیمتر برش می‌دادند. بسته به نوع پوسدَگا و مهارت فرد، تعداد دوآل متفاوتی در هر مرتبه به دست می‌آمد. به منظور تعیین کیفیت پوست، دوآل تهیه شده را دور کمر می‌انداختند و تا حدی می‌کشیدند، اگر دوآل پاره نمی‌شد نشان‌دهنده‌ی کیفیت بالای پوست بود.

از دِندَ که تکه پوست‌های خشک شده‌ی گاو است به منظور دوام شیوَ، در دو سرِ آن استفاده می‌شد تا کارِ پِنجَ (پنجه) و پاشنَ (پاشنه) را انجام دهد. دِندَ با آب مرطوب شده و با ابزار گَزَنْ به اندازه دلخواه برش می‌خورد تا با روی هم قرار گرفتن چند دِندَ، پنجه و پاشنه شکل بگیرد. تعداد دِندَ در پِنجَ، 3 تا 4 قطعه و برای پاشنَ، 4 تا 5 قطعه می‌باشد، دِندَ باعث دوام پِنجَ و پاشنَ می‌شود. شیوَکِش برای اتصال دِندَ به شیوَ، در سطح دِندَ، سوراخ‌هایی ایجاد می‌کند تا در موقع دوآل‌کِشی، سرِ دوآل از این سوراخ‌ها عبور کرده و تخت را محکم کند.


3. «نافَ‌گا» (nāfa-gā): نافَ‌گا همان ناف گاو است که از آن نیز در شیوَکِشی استفاده می‌شد. چون نافَ‌گا ظریف‌تر و قشنگ‌تر از پوسدَگا است، سعی می‌شد در قسمت پِنجَ (پنجه‌ی گیوه) از نافَ‌گا استفاده شود.


4. «سیلیمْ» (silim): سیلیم در حقیقت همان پوست گاو است که به شدت خشک و سخت شده و با تراشیدن، آن را به شکل سوزن بلندی که در انتهایش نیز سوراخی دارد، در می‌آورند تا در دوآل‌کِشی از آن استفاده کنند.

طولِ سیلیم، 30 تا 35 سانتیمتر، عرض آن 5 و ضخامتش 2 تا 3 میلیمتر می‌باشد. کار سیلیم عبور دادن دوآل از سوراخ‌های «پَسْتا» (pastā) (دسته‌ی لتِّه کُهنه‌ها) می‌باشد که چون نازک و بسیار خشک است این کار به راحتی انجام می‌شود. دوآل‌کِشی با بستن ریسمانی به سوراخ سیلیم و سرِ دوآل صورت می‌پذیرد.


5. «دِسِّه» (desse): همانگونه که پیشتر گفته شد، نخ را در وفسی، دِسِّه می‌گویند. در شیوَکِشی نیز از نخ استفاده می‌شود و آن‌هم در دو مرحله:
الف) به منظور اتصال دوآل به سیلیم در مرحله‌ی دوآل‌کِشی از تکه‌ای دِسِّه استفاده می‌کنیم. دِسِّه به ضخامت پود زیر قالیبافی و طولی در حدود 35 تا 40 سانتیمتر دارد.

روش بستن دِسِّه مابین دوآل و سیلیم: دِسِّه را دولا نموده و تاب می‌دهند، بعد قسمت تاب‌خورده دِسِّه را از سوراخ سیلیم عبور داده و از آن طرف حدود 5 تا 7 سانتیمتر بیرون می‌آورند. استاد شیوَکِش، سرِ آزاد دِسِّه را از سوراخ قسمت تاخورده، عبور داده و می‌کشد طوری که دِسِّه به دو قسمت چهارلا و دولا تقسیم می‌شود. در اینجا شیوَکِش، یک سرِ دوآل را با دِرَووشِ بَلْگَ سوراخ نموده و سرِ دِسِّه (قسمت دولا) را از آن عبور داده و برای استحکام در موقع کشیدن، اضافه‌ی دِسِّه را از وسطِ قسمت، چهارلا نموده و دوباره در همان سوراخِ دوآل، وارد می‌کند. در این مرحله گره‌های محکم بدست می‌آید که با کشیدن هرگز باز نمی‌شود.

ب) «دِسِّه‌پِلکْ» (desse-pelk): منظور از دِسِّه‌پِلک، نخِ پِلکْ کردن است و منظور از پِلکْ‌کردن، همانگونه که قبلاً گفته شد، تودوزی لبه‌ی داخلی شیوَ بعد از مرحله‌ی دوآل‌کِشی است. دِسِّه‌پِلک ازجنس همان نخِ رویه‌بافی است منتهی در هنگام ریسیدن و پیچش آن از کلاف، 5 لایه‌اش می‌کردند. رنگ این دِسِّه در اکثر موارد سفید بود و به ندرت «دِسِّه‌کَوْ»(desse-kav) (نخِ آبی) نیز، استفاده می‌شد.

منبع:مهدی بهراد(مهر 1388)، ماهنامه صنعت کفش، سال شانزدهم، شماره 142، صفحات62 تا 64، تهران.

متن اصلی مقاله(همراه با تصویر) را می‌توانید از اینجا دریافت کنید(به فرمت PDF و حجم 245 کیلوبایت)

مطالب مرتبط:
هنر گیوه‌دوزی در روستای وفس (قسمت اول)
هنر گیوه‌دوزی در روستای وفس (قسمت دوم)