تاتی
تاتی، یکی از زبانهای مهم ایرانینو که در سرزمینهای وسیعی از ناحیۀ ساوه در ایران تا منطقۀ نخجوان در جمهوری آذربایجان گسترده است، ولی به طور مشخص در استانهای قزوین، زنجان و آذربایجانشرقی و نیز در بخشهایی از جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان بدان تکلم میشود.
نام گویش: «تات» واژهای ترکی و به معنی «عناصر خارجی ساکن سرزمین ترکان» است (دایرهالمعارف…، 1/ 589). قبایل صحرانشین ــ که بیشتر آنان ترک بودند ــ مردم زراعتپیشه و ایرانیتبار قفقاز را که به اطاعت خود درآورده بودند، تات میخواندند (ارانسکی، مقدمه…، 316؛ نیز نك : معین، ذیل تات). مولوی نیز در اشعار ترکی خود، این نام را برای ایرانیان به کار برده است (همانجا).
در دورۀ صفویه به تمامی مردم ایرانیتبار، در مقابل قزلباشان ترک، تات گفته میشد (پورمحمدی، 171) و هنوز هم ترکزبانان منطقۀ وَفْس در استان مرکزی و منطقۀ تفرش، به گویش وَفسی «تات دیلِ» (زبان تات) میگویند (مقدم، 16). لرها نیز به ایرانیان غیرِ خود، «تات» گفتهاند (لغتنامه…، ذیل تات)،
و خود تاتزبانها نیز دربارۀ وجه تسمیۀ تاتی افسانهای را نقل میکنند (نك : آلاحمد، 92-93).
نکتۀ قابل توجه دیگر در مورد این گویش، نظر گویشوران آن دربارۀ گویش خود است. مثلاً «مراغی» که از گویشهای رایج در منطقۀ رودبار الموت است و میتوان آن را در شمار گویشهای تاتی طبقهبندی کرد، از نظر گویشورانش گویشی از تاتی نیست. مراغیان گویش خود را «مراغی»، و سایر گویشهای اطراف خود را «تاتی» مینامند و نزدیکی گویش خود به تاتی تاکستان و بویینزهرا را بیشتر از ارتباطشان با تاتی رودبار و الموت میدانند (پرمون، 45).
حوزۀ گسترش: شاید بهتر باشد که تاتی «مجموعه گویشهای تاتی» نامیده شود؛ چرا که تنوع قابل توجهی در آنها دیده میشود. با توجه به پراکندگی جغرافیایی وسیع تاتی و دستهبندی گویشهای آن به گروههای ایرانی شمالغربی و جنوبغربی، میتوان تاتی را در اولین بررسی به دو گروه تاتی قفقازی و تاتی ایرانی تقسیم کرد:
گویشهای تاتی قفقازی: تاتهای آسیای مرکزی در جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان زندگی میکنند. بخشی از ساکنان شبهجزیرۀ آبشوران (ناحیۀ باکو، سوراخانی و بالاخانی) و نواحی شماخی و گوبا و قوناخکند و دیویچی و خیری و دیگر بخشهای جمهوری آذربایجان و همچنین ناحیۀ دربند و برخی دیگر از نواحی داغستان(کاتیاگو و طبسران) به زبان تاتی سخن میگویند.
علاوه براین، یهودیان کوهستانی که خود را «داغ ـ جفود»مینامند و در نقاط مختلف جمهوری آذربایجان (بیشتر در گوبا و شماخی و باکو) و داغستان در شهرهای دربند و مهاج قلعه و بویناکسک و برخی نواحی کوهستانی (مانند مناطق کوهستانی مجالس و ممراج و خانژال قلعه) و همچنین در شهر گروزنی زندگی میکنند، نیز به زبان تاتی سخن میگویند (ارانسکی، همان، 315). این گویش که به «تاتی یهودی» نیز معروف است، به اعتقاد یارشاطر (ص 17) از فارسی یا یکی از گویشهای نزدیک به آن اشتقاق یافته است.
ارانسکی نیز بر آن است که تاتی در نظام آوایی و دستوری خود به فارسی نزدیک است و تا حدی نیز در نظام آوایی و نحوی تحت تأثیر ترکی آذری قرار دارد (زبانها...، 137). بنابر یک روایت کهن، احتمال میرود که این زبان توسط سپاه ساسانیان به قفقاز منتقل شده باشد (لکوک، 489؛ کمبل، II/1619، نیز برای مطالعۀ ویژگیهای دستوری این گروه، نك : 1620).
پس میتوان گفت که گویشهای تاتی قفقازی به دو شاخۀ عمده تقسیم میشوند:
1. تاتی شمالی که یهودیان داغستان (دربند) و منتهیٰالیه شمال شرقی جمهوری آذربایجان (گوبا و وارتاشِن) بدان سخن میگویند.
2. تاتی جنوبی که مسلمانان و شماری از مسیحیان شمال شرقی جمهوری آذربایجان (دیویچی، لاخیج، و شبه جزیرۀ آبشوران در شرق باکو) بدان سخن میگویند.
از نظر زبانشناسی، این دوشاخه از گویشهای تاتی از زبانهای ایرانی جنوبغربی هستند. در این گویشها برخلاف تاتی ایرانی، تمایز جنس دستوی مشاهده نمیشود (لکوک، 490).
گویشهای تاتی ایران: گویشهای تاتی ایران به دستۀ زبانهای ایرانی شمالغربی تعلق دارند و در این نواحی بدانها سخن گفته میشود: 1. جنوب غربی قزوین، از تاکستان تا اشتهارد؛ 2. خوئین در 60 کیلومتری جنوب غربی زنجان؛ 3. خلخال و طارم؛ 4. هَرزَند و دیزمار؛ 5. شرق و شمال شرق قزوین در کوهپایۀ رودبار و الموت (یار شاطر، 17-18).
یار شاطر این گویشها را به دو دستۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند (همانجا). مهمترین نمونههای تاتیشمالی، تاتی کَرینگان، تاتی گَلین قَیه و تاتی هرزنی است؛ و مهمترین گویشهای تاتیجنوبی عبارتاند از تاتی بلوکزهرا و تاتی مناطق ابراهیمآباد، سَگزآباد، اشتهارد و تاکستان.
ولی اگر بخواهیم دستهبندی دقیقتری به دست دهیم، میتوانیم گویشهای تاتی موجود در ایران امروز را در این 5 گروه دستهبندی کنیم (نك : لکوک، 490):
1. گویشهای شمال غربی رایج در هرزند و دیزمار (هرزندی و کرینگانی).
2. گویشهای شمال شرقی رایج در خلخال و طارم (شالی، کجلی، هزاررودی و جز آن).
3. گویشهای جنوبی رایج در جنوب قزوین (تاکستانی، چالی، سگزآبادی، اشتهاردی و جز آن).
4. گویشهای جنوب غربی رایج در جنوب غربی زنجان (خوئینی و جز آن).
5. گویشهای جنوب شرقی رایج در شمال شرق قزوین (رودباری، الموتی و جز آن).
از این میان، گویشهای خلخال و طارم نیز خود به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که در آنها تمایز جنس دستوری وجود دارد (مثل کَرَنی، کَرنَقی، لِردی، دیزی، کَجَلی و گَندُمابی در خلخال، و نوکیانی، سیاوَرودی، هَزاررودی، جمالآبادی و باکُلوری در طارم علیا) و گروه دیگری که در آنها چنین تمایزی دیده نمیشود (مثل اَشکِستانی، سَبویی، دِرَوی، کُلوری، شالی، طَهارُمی، گِیلَوانی و کَهَلی در خلخال، و کَلَسَری، شاوائی و چَرزهای در طارم علیا) (یارشاطر، 17).
چنان که گفته شد، گویشهای تاتی ایرانی به دستۀ زبانهای ایرانی شمالغربی تعلق دارند که شامل خانوادۀ گویشهای مرکزی ایران نیز میشود. از اینرو، تأثیر آنها بر برخی از گویشهای مرکزی (مانند الویری، وفسی و ویدَری) بسیار، و اجتنابناپذیر بوده، و در برخی منابع از این گویشهای مرکزی نیز با عنوان گویشهای تاتی یاد شده است، چنان که استیلو آنها را تا 10 گروه دستهبندی کرده است (ص 140-141).
تاریخچه: گفته میشود که این گویش، زبان قدیم مردم آذربایجان، و یکی از گویشهای شمالغربی ایران بوده، و «آذری» نامیده میشده است. از این زبان جز رسالۀ روحی انارجانی و بعضی اشعار که «فهلویات» نامیده میشده است و برخی واژههای پراکنده، چیز دیگری در دست نیست.
البته گویشهای هرزنی و کرینگانی و گلینقیهای و جز آنها که تا زمان ما باقی مانده است و متعلق به دورۀ معاصرند، از این بحث بیروناند. از زبان قدیم مردم اران و شروان (جمهوری آذربایجان) نیز ظاهراً هیچ نمونهای باقی نمانده است و اگر گویشهای تاتی باقی مانده در این منطقه را دنبالۀ زبان قدیم ارانی و شروانی بدانیم، باید بگوییم که این زبان نیز با زبان قدیم آذربایجان خویشاوندی نزدیکی داشته است.
در برخی از منابع نیز از این گویشها با نام «آذری» یاد شده است (لکوک، 489). از سوی دیگر، برخی تاتی و انواع آن را شاخهای از زبان مادی میدانند و معتقدند که بقایای زبان مادی هنوز در تاتی به چشم میخورد (نك : دیاکونف، 123؛ یارشاطر، همانجا؛ دانشنامه، 1/63، 65).
به لحاظ روابط تاریخی و زبانی، پیوند تاتی با تالشی (و سمنانی) قابل توجه است و شباهتهای جالبی میان آنها دیده میشود.
وضع کنونی گویش: تاتی از زبانهایی است که به شدت در خطر انقراض قرار دارد، چنان که در شبهجزیرۀ آبشوران (به ویژه در پیرشاگی و مردکان و بیلگا) در حدود سال 1920م فقط سالخوردگان زبان تاتی را به یاد داشتند و در نقاط دیگر (مثل سوراخانی) فقط در زندگی خصوصی خانوادگی از زبان تاتی استفاده میشده است (ارانسکی، زبانها، 316).
در ایران نیز گویشهای تاتی آذربایجان به سرعت در حال نابودی است و در نسلهای جدید تاتزبان به تدریج ترکی، به عنوان زبان اول جانشین آن میشود.
سوابق پژوهش دربارۀ تاتی: احتمالاً نخستین بار محمد قزوینی و احمد کسروی باب بحث و تحقیق دربارۀ تاتی (جنوبی) و گویشهای آن را گشودهاند. کسروی تصریح کرده است که در مناطقی از آذربایجان مانند گلینقیه و زنوز و خلخال و مانند آنها، «زبان باستان» باقی مانده است و هنوز به آن سخن گفته میشود و نمونههایی از آنها را هم آورده است (ص 363-366).
قزوینی هم در یادداشتهای خود، از هرزند یاد میکند و جملهای از گویش آنجا را به عنوان مثال میآورد (1/3)؛ ولی نخستین کسی که به تحقیق علمی، زبانشناختی و نوین گویشهای تاتی همت گماشته است، بیگمان احسان یارشاطر است که به تشویق استادش و.ب. هنینگ، گویشهای تاتیجنوبی را شناسایی و وصف کرده است. مجموعاً میتوان تمامی منابعی را که درمورد «آذری» یا زبانهای پیشین آذربایجان وجود دارد، از منابع مطالعۀ گویشهای مختلف تاتی دانست.
مآخذ: آل احمد، جلال، تات نشینهای بلوک زهرا، تهران، 1353ش؛ ارانسکی، ی.م.، زبانهای ایرانی، ترجمۀ علیاشرف صادقی، تهران، 1378ش؛ همو، مقدمۀ فقه اللغۀ ایرانی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1358ش؛ پرمون، یدالله، «گوناگونیهای زبانی در اجتماع مراغیهای رودبار و الموت»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی، تهران، 1382ش، شم 2؛ پورمحمدی املشی، نصرالله، «بررسی تاریخی معنا و کاربرد واژۀ تات»، مجموعۀ مقالات نخستین همایش ملی ایرانشناسی، تهران، 1383ش، ج 1؛ دانشنامه؛ دایرة المعارف فارسی؛ دیاکونف، ا.م.، تاریخ ماد، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1345ش؛ صادقی، علیاشرف، نگاهی به گویشنامههای ایرانی، تهران، 1379ش؛ صفوی، کورش، «نکاتی دربارۀ نظام آوایی تاتی کلوری»، گفتارهایی در زبانشناسی، تهران، 1380ش؛ طاهری، عباس، «گویش تاتی تاکستان»، مجلۀ زبانشناسی، تهران، 1371ش/1992م، ج 9، شم 1؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363ش؛ کسروی، احمد، کاروند، به کوشش یحییٰ ذکاء ، تهران، 1352ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لکوک، پیر، «گویشهای کرانۀ دریای خزر»، راهنمای زبانهای ایرانی، ترجمۀ حسن رضایی باغبیدی ودیگران، تهران، 1382-1383ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1371ش؛ مقدم، محمد، گویشهای وفس و آشتیان و تفرش، تهران، 1338ش؛ نیز:
منبع(با تلخیص): جلد 14 دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (بهروز محمودیبختیاری)
مطالب مرتبط:
تکلم زبان تاتی 3000 ساله در اراک