روزهای چهارشنبه و پنج‏شنبه، اول و دوم آذر در وفس بودم.

 

در نتیجه‏ی بارش برف در روز دوشنبه، خانه‏های خشتی، کوچه‏ها، باغات، کوه‏ها، دره‏ها، گردنه و بیابان‏های وفس، سفیدپوش شده است. این بارش که اولین بارش درست و حسابی امسال بود، بسیار شدید و سنگین بوده و باعث شوکه‏شدن خیلی از روستانشینان وفسی شده است. هیچ‏کس انتظار نداشت که اولین بارش برف، در ماه دوم پاییز و آن‏هم به این شدت و اندازه باشد. خیلی‏ها به من می‏گفتند: شب که خوابیدیم، خبری نبود؛ اما صبح که بلند شدیم، یک عالمه برف ‏دیدیم.

اولین بارش برف وفس در سال 1385شمسی، در روز دوشنبه، 29 آبان بود. بارش از اواخر روز یک‏شنبه، 28 آبان آغاز شد و تا ساعت 8 صبح روز دوشنبه، ادامه داشت و در طی این 10 ساعت، مقدار 30 سانتی‏متر برف بر روی همه چیز وفس نشست و همه جا را سفید کرد. از همان دقایق اول طلوع خورشید روز دوشنبه، ساکنان وفس، پارو به دست به پشت‏بام‏های خود رفتند و برف‏ها را در کوچه‏ها ریختند.

بارش اولین برف در وفس باعث شد:

1) برق در قسمت‏هایی از وفس برای ساعاتی قطع شود.

2) مدارس ابتدایی و راهنمایی وفس تعطیل شوند.

3) گردنه‏ی وفس بسته شود که در نهایت توسط یک دستگاه لودر و در مدت 2 ساعت، برف‏روبی شد.

4) اتوبوس خط قم- وفس، با تاخیر 4 ساعته وارد وفس شود.

5) فصل جمع‏آوری خزان (به زبان وفسی، خَزانْ رووآن) در وفس، به پایان برسد.

6) کار ساخت و تعمیر خانه‏ها متوقف شود.

7) افرادی که از قبل برای پارو کردن برف خانه‏ها، از صاحبان آن‏ها پول گرفته بودند، کار خود را شروع کنند.

8) به دلیل سردی هوا و ورود حیوانات وحشی به محدوده‏ی مسکونی روستا، تعداد زیادی سگ در شب‏ها در کوچه‏ها و باغات اطراف خانه‏ها، پرسه بزنند و سروصدا راه بیاندازند.

9) بعضی از گوسفندانی که در چراگاه ییلاقی انجمن در شمال وفس، نگهداری می‏شدند زودتر از موعد(پایان فصل پاییز) به صاحبان‏شان بازگردانده شوند تا از سرما محفوظ بمانند.

 

و مشاهدات من:

1) در همه‏ی کوچه‏ها و حیاط‏ خانه‏های روباز، برف تپه شده بود که در واقع برف بام‏ها و ایوان خانه‏ها بود که به پایین پارو شده بود.

2) با پاشیدن چیزهایی همچون، علوفه خشک، خاکستر آتش کُرسی، نمک، پِهِن خشک‏شده‏ی دام، بر روی برف‏ها، راه‏هایی برای عبور و مرور در کوچه‏ها ایجاد شده بود.

3) برف روی شیروانی‏ها، بسته به جهت شیروانی و گرمی خانه، یا کاملا آب شده بود و یا در حال ذوب‏شدن بود.

4) وفس خلوتر به نظر می‏رسید.

5) برف در کوچه‏های سنگفرش شده نیز جمع شده بود و عبور و مرور از آن‏ها به همان سبک کوچه‏های خاکی و آسفالتی بود و خیلی تفاوت نمی‏کرد که زیر برفی که روی آن راه می‏روی چه چیزی است.

6) برف‏ها در طی شب، یخ می‏زد و از ظهر شروع به ذوب‏شدن می‏کرد.

7) بر مقدار و شدت آبی که در کانال آبی وفس جریان دارد، افزوده شده بود.

8) هر روز، صبح‏ها تا قبل از طلوع خورشید و بعدازظهر‏ها بعد از غروب خورشید، هوا بسیار سرد و گاهی سوزناک است، اما در هنگام تابش نور آفتاب، هوا تقریبا گرم (در حدود 5 درجه سانتی‏گراد) می‏باشد.

9) تمام باغات سفیدپوش شده بود و برف‏ها به تدریج از روی شاخ و برگ درختان به زمین می‏ریخت.

10) صبح روز چهارشنبه که در حال حرکت به سمت وفس بودیم، سه گرگ نسبتا جوان را در دشت اطراف روستای تکیه(ابتدای گردنهی وفس) مشاهده کردم.

 

 

 

راه کمیجان به وفس- کوههای جنوبی و گردنه ی وفس را در روبرو می بینید

 

تصویر روستای تکیه و اطراف از روی گردنه

 

 

 

 

 

گردنه ی وفس -امامزاده حاج رضوان وفس بر روی قله کوه

 

 

 

 

 

قسمت هایی از جاده در داخل روستا

 

باغات کوروه - نمای کوچک

 

 

دیوارچین سنگی محله ی دونَ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پنج تصویر بالا از کوچه ی خانَشا

 

تصویری از خانه ها

 

 

 

 

محله ی رو

 

 

 

محله ی دونَ

 

 

 

 

 

 

 

محله ی باغچمیران

 

 

 

 

 

 

 

تصاویر کوچه های اطراف محله ی دروازه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 در ضمن، در صبح روز چهارشنبه(هنگام حرکت به طرف وفس)، از حدود 10 کیلومتری روستای شیرین‏آباد تا اوایل کمیجان، مه بسیار شدیدی همه‏ی فضا را اشغال کرده بود و ما که در ماشین بودیم بیشتر از 5 الی 6 متر اطراف خودمان را نمی‏دیدم.

 

 

 

مطالب پیشین:

وفس در پاییز(سال 1384)

 

پاییز و برگ‏های پاییزی(سال 1385)