گويش وفسي (Vafsi)
يكي از قديميترين و فقيرترين گويش ها از جهت تعداد سخنگويان به آن، گويش وفسي مي باشد. اين گويش در منتهي اليه حدود مرزي استان مركزي با استان همدان، در شمال شهرستان اراك استفاده مي شود؛ در روستاي وفس و سه روستاي همجوار، يعني چهرقان در غرب و فرك و گورچان در شرق. اين مناطق تقريبا" در يك خط فرضي واقعند كه احتمالا" حدود 25 هزار نفر از مهاجرين و ساكنين اين روستا ها به اين لهجه سخن مي گويند؛ البته در گويش اين روستا ها به طور جزئي تفاوت هايي مشاهده مي شود ولي اصل و مبناي آنها يكي است. اين روستا ها كه جمعيت ساكن فعلي آنها حدود ده هزار نفر است، به مثابه نگيني نشسته بر حلقه انگشتري هستند كه حلقه آن ترك زبانان در استان مركزي و همدان است.
مردم اين منطقه با تمام فشار ها و حوادث ناگواري كه از سر گذرانده اند همچنان اصالت و هويت خود را محفوظ نگه داشته اند. تنها خطري كه اين گويش را تهديد مي كند، مهاجرت بي رويه ساكنان اين روستا ها به شهر و تغيير زبان نسل نو كه در شهر ها زاده و بزرگ مي شوند است. لهجه وفسي كه به ‹‹ وُوسي ›› موسوم است چنانكه از هيأت آن بر مي آيد يكي از قديميترين گويش هاست كه حوادث تلخ و شيرين بسياري را در طول تاريخ ديده و فراز و نشيب هاي فراواني از سر گذرانده، گاهي تاثير پذيرفته و گاهي موثر بوده است.
عده اي بر اين باورند كه اين گويش از دوران ماد بازمانده ، اما اطلاع دقيقي از آن به ما نرسيده است و بنا به آنچه محققين و پژوهشگران در ضمن مطالعات خود گفته اند، وفسي لهجه اي از تاتي است. آقاي ابراهيم دهگان در كتاب فقه اللغه در ضمن معرفي وفس و واقعه كشتار جمعي آن، گويش وفس را ‹‹ يكي از لهجه هاي قديم پارسي باستان و شاخه اي از تاتي ›› مي نامند.[دهگان، ابراهيم، فقه اللغه، ص 235]
آقاي دكتر معين در جلد چهارم فرهنگ خود تحت عنوان ‹‹ وفسي ››(Vafsi) منسوب به وفس، لهجه اهالي وفس نام مي برند.[معين، محمد، فرهنگ] آقاي افتخار زاده در كتاب گزيده اي بر ديوان همافر عراقي وفسي از قول نامبرده مي نويسد: ‹‹ نامبرده زبان خويش را تاتي خوانده است. ››[افتخارزاده، نادر، گزيده ديوان همافر عراقي، مقدمه] و همچنين در مجله ‹‹ ايران كُرده ›› ‹‹ م. مغدم›› كه درباره گويش دليجان، آشتيان و وفس بحث كرده، لهجه وفس را تاتي خوانده است. اما روشن است كه اين گويش از پيشينه فراواني برخوردار مي باشد و ادامه زبان فارسي باستان است. چنانكه در فهلويات باباطاهر همداني كلمات مشابه زيادي با گويش وفسي وجود دارد كه به نمونه هايي اشاره مي شود:
‹‹ ديرم›› (دارم) : تن محنت كشي ديرم خدايا، دل حسرت كشي ديرم خدايا
‹‹ ته ›› (تو) : بي ته يارب به بستان گل مرويا
‹‹ وينم ›› (ببينم) : گرم دسترس نبي آيم ته وينم
‹‹ بَسُم ›› (بشوم، بروم) : بسم آنان بوينم كه ته وينند
‹‹ بوره ›› (بيا) : دمي بوره بوين حالم ته دلبر
‹‹ سوته ›› (سوخته) : بوره سوته دلان با ما بناليم
‹‹ واتني ›› (گفتني) : به كس درد دل مو واتني نه
شباهت گويش وفسي با رباعيات باباطاهر، دليل قدمت و اصالت آن است.
به عقيده راقم اين سطور اگر تحقيقي جامع و همه جانبه در مورد گويش وفسي انجام گردد، دستور زبان مدون براي آن نوشته و تغيير و تحول هاي تاريخي آن كشف شود شايد بسياري از مشكلات و ابهامات زبان فارسيِ قبل از اسلام و اوايل ظهور اسلام ( كه هنوز فارسي دري شكل نگرفته بود) روشن خواهد شد و چه بسا كه با ريشه يابي و تعمق در آن، زبانشناسان بتوانند به بسياري از حقايق كشف نشده دست يابند. از آنجا كه اين گويش به زبان فارسي بسيار نزديك و با آن خويشاوند مي باشد شناخت و بررسي آن نسبتا" آسان است.
منبع : فصلنامه راه دانش(شماره 5 )؛ گويش وفسي، مثل ها و متل ها؛ غلام رضا ملايي.