مطلبی که در زیر می‏آید کاملا تخصصی و منبع آن سایت زمین‏شناسی کشور است. خود من که چیز زیادی از این مطلب نفهمیدم ولی چون مربوط به شمال‏شرقی ورقه 100000/1 وفس، (یعنی محل روستای وفس) است، تصمیم گرفتم آن را در وبلاگ بیاورم تا منبعی باشد برای علاقه‏مندان به شناخت زمین وفس.

 

عنوان مقاله:       مکانيسم تشکيل جريان‏هاى آتشفشانى ـ رسوبى ائوسن ميانى منطقه وفس

نوع مقاله:          سنگ‏شناسى آذرين و دگرگون

نام سازمان:        سازمان زمين‏شناسى و اکتشافات معدنى کشور

محل ارائه:          بيست و يکمين گردهمائى علوم زمين‏شناسى سازمان زمين‏شناسى کشور

زمان ارائه:        دوشنبه 18 مهر 1384

نام نويسنده:        کهنسال، رضا؛ ذوالفقارى، صديقه؛ رادفر، جواد.

 

متن کامل:

چکيده

ورقه 1/100000 وفسدر بخش شمال خاورى ورقه يکصد هزارم وفس (شمال باختر شهر اراک) يکى از پديده‏هاى جالب آتشفشانى جلوه‏گر شده است. ائوسن ميانى (لوتسين) منطقه مورد مطالعه از حجم انبوهى مواد رسوبى و سنگ‏هاى آذرآوارى با ترکيب آهک و لاپيلى توف همراه با خاکستر توف تشکيل شده است. پيامد فعاليت‏هاى آتشفشانى، بالا رفتن ميزان يون سيليس کلوئيدى در حوضه است، که بين آنها و ته‏نشست‏هاى آهکى حوضه، جانشينى صورت گرفته است. در مدت زمانى کوتاه، حوضه دستخوش تحولاتى مى‏گردد که نتيجه آن ورود حجم چشمگيرى از جريان‏هاى آذرآوارى به آن است. ترکيـب آنها از ليتــيک کريستال توف شيشه‏اى و ويتريک توف اسيدى در تغيير است. روانه‏هاى ياد شده بر سطح شيب‏دار حوضه رسوبى سرازير شده و بين آنها و رسوبات سخت نشده آهکى ـ سيليسى اختلاط (Mixing) صورت مى‏گيرد.

چينه‏شناسى

منطقه مورد مطالعه در پهنه ساختارى اروميه ـ دختر و در برگيرنده واحدهايى از ائوسن ميانى و بالايى است. بخش عمده‏اى ازائوسن ميانى مربوط به ته‏نشست‏هايى به رنگ زرد مايل به سبز مى‏باشد که ترکيب آنها از مواد آهکى و سنگ‏هاى آذرآوارى تشکيل شده است(واحد E). در واحدى ياد شده به واحد کوچک‏تر به رنگ سبز کم‏رنگ دست مى‏يابيم که ترکيب عمده آن ويتريک توف با ترکيب در حد داسيتى است(واحد E). بررسى‏هاى دقيق صحرايى نشانگر آن است که درون واحد E قطعه‏هايى نيمه گرد به ابعاد 10سانتيمتر تا 10 متر و حتى درمواردى بيشتر با روند شمال خاورى ـ جنوب باخترى ملاحظه مى‏گردد. فواصل اين قطعه‏ها از يکديگر حدود 50ـ40 متر مى‏باشد.شکل ظاهرى آنها و نحوه جايگيرى در واحد توفى زمينه بيانگر حرکت بهمنى (Avalanche) روانه‏هاى آذرآوارى اوليه است.

بررسى‏هاى ديرينه شناسى توسط خانم ف.کشانى (1381) بر روى بخش آهکى ـ سيليسى بيانگر ائوسن ميانى (لوتسين) براى آنها است.

 

Fossils:Globorotalia aff. Lehneri , Porticolasphaera? Sp., Spongia spicules ,Radiolaria , Diatomes.

 

سنگ‏شناسى

ابتدا به بررسى سنگ‏هاى واحد E مى‏پردازيم . قطعه‏هاى يافت شده اين واحد، به گونه مشخص از دو بخش زير، تشکيل شده است:

1)بخش زمينه با ترکيب ويتريک توف با ترکيبى در حد داسيتى

2) قطعه‏هاى با ترکيب چرتى ـ توفيتى

ترکيب سنگ‏شناسى بخش زمينه:

بافت اين بخش پورفيروکلاستيک با زمينه ويتروکلاستيک است. پورفيروکلاستيک‏ها شامل بلورهاى پلاژيوکلاز با ترکيب در حد اليگولاز ـ آنـدزين با آثار شکستگى در آن‏ها و بلورهاى بى‏شکل کوارتز است. زمينه سنگ شامل شـيشه که جهت جريان در آن به خوبى ديده مى‏شود و ميزان شايان توجه‏اى آثار تراشـه شـيشه‏اى (glass shard) در آن مشاهده مى‏گردد. شيشه زمينه در برخى نقاط، تبلور دوباره يافته به سيليس پيدا کرده است. زمينه سنگ در حد وسيعى کلريتى و کربناتى شده است.

ترکيب سنگ‏شناسى بخش چرتى ـ توفيتى :

بخش درونى (چرتى):

در مواردى سطح روى برخى از اين قطعه‏ها شکسته شده و به آسانى مى‏توان دو بخش بيرونى و درونى را تشخيص داد.

شکنندگى بسيار زياد در اين بخش به حدى است که موجب شده شکستگى آن (در اثر ضربه) به صورت صدفى نمايان شود.

اين بخش متشکل از چرت (ژل سيليسى) به همراه فرامينيفرهاى پلاژيک، راديولارها ونيز دياتومه (به نسبت فراوان‏ترى) مى‏باشد. راديولارها و فرامينيفرهاى پلاژيک صرفا دريايى و اقيانوسى هستند. دياتومه‏ها که از تک ياختگان با پوسته سيليسى و در زمره جلبک‏هاى تک ياخته و قهوه‏اى است هم به صورت بنتيک و هم پلاژيک ديده مى‏شوند. نظر به اينکه دياتومه‏ها از اورگانيسم‏هاى کلروفيلى هستند، در محيط کم‏عمق و منطقه نفوذ نور (photic) زيست مى‏کنند. پس به طور تيپيک در نواحى ساحلى و به صورت پلاژيک در نواحى دور از ساحل، ملاحظه مى‏شوند و به صورت پلاژيک و يا بنتيک در اعماق کم آب زندگى مى‏کنند. در محيط تشکيل سنگ مورد نظر، به دليل بالارفتن SiO2 محيط و فاکتورهاى لازم نظير سه نوع ماده غذايى فسفر، نيترات و سيليکات، نقش مهمى در رشد و توليد مثل دياتومه‏ها دارد، به‏طوريکه در اثر کم شدن هر سه ماده غذايى در محيط، رشد و توليد مثل آنها متوقف مى‏گردد. به همين جهت اين موجودات در مناطق Upwelling و ساحلى رشد قابل ملاحظه‏اى دارند. گونه‏هاى پلاژيک به صورت پلانکتون نريتيک (Nerito _ plagic) در نزديک خطوط ساحلى و پلانکتون اقيانوسى (Oceano - plagic) که تمام عمرشان را در اقيانوس‏ها مى‏گذرانند در نظر گرفته شده‏اند. از موارد فوق چنين اسـتنبـاط مى‏گردد که دياتومـه‏ها در اين سنـگ مربوط به نـواحى دور از ساحل وOceano- plagic هستند. از سوى ديگر به دليل بالا بودن اکسيژن آب و مواد غذايى لازم، به خصوص SiO2 محيط جهت رشـد و تولـيد مثل راديولارهـا که مـوجوداتى تک سلولى و پلاژيک و با پوسته سيليسى مى‏باشند مهيا است. از اين رو در اين سنگ مى‏توان هر سه نوع ميکروفسيل ياد شده را در کنار يکديگر ملاحظه نمود. بنظر نمى‏رسد ژل سيليسى منشا بيوشيميايى داشته باشد، به احتمال [زیاد] اين ژل مربوط به فعاليت‏هاى آتشفشانى زير دريايى و اقيانوسى مى‏باشد (خانم ف .کشانى ،1381).

بخش بيرونى(توفيتى):

اين بخش از پورفيروکلاستيک‏هايى در بر گيرنده پلاژيوکلاز با ترکيب اليگوکلاز - آندزين، خرد و شکسته شده به همراه کوارتز شکسته شده که در سيمانى از کربنات کلسيم قرار گرفته‏اند. مقاديرى سيليس (کلسدونى) در فضاهاى خالى سنگ تشکيل شده است. شواهد ميکروسکوپى در بخش چرتى ـ توفيتى به شرح زير است:

زبانه‏هايى که از بخش سيليسى به داخل بخش کربناتى و برعکس نفوذ کرده است و حالت تداخل بين‏انگشتى نشان مى‏دهند، اين موضوع بيانگر تبادل حرارتى و يونى بين مواد رسوبى (کربناتى)آب دريا از يک طرف و يون‏هاى سيليسى معلق کلوئيدى حاصل از فعاليت‏هاى آتشفشانى ائوسن ميانى، از طرف ديگر است.

پرشدگى حفرات نشانگر همزمانى جانشينى يون‏هاى سيليسی.

معلق بودن عناصر توفى در متن کربناتى سنگ.

جهت جريان يافتن توف بر سطح شيب دار که در زير ميکروسکوپ جهت جريان به خوبى نمايان است.

مکانيسم تشکيل جريان‏هاى آتشفشانى ـ رسوبى

در محيط رسوبى ائوسن ميانى واحد رسوبى-آذرآوارى E، در حال تشکيل بوده است و آهک‏هاى نازک لايه همراه با ميان لايه‏هاى توفى سبز رنگ در محيط نيمه خشکى (subareal)، درياى ائوسن را سبب مى‏شدند. در مدت زمانى نه چندان طولانى، اين واحد رسوبى ـ آذرآوارى جاى خود را به واحدى آتشفشانى با ماهيت روانه‏هايى با محتواى آذرآوارى مى‏سپارد (واحد E). خصـيصـه روانه‏اى اين مواد آذرآوارى بر اثر (رشد چشمگير راديولارها ودياتومه ها) غلظت بالا و ترکيب اسيدى آن است. سيليس ياد شده به راحتى با ته‏نشست‏هاى آهکى و متعاقب آن با روانه‏هاى آذرآوارى واکنش انجام داده و جانشين شده است. جريان خميرى موادآذرآوارى واحد E، بر سطح شيب‏دار محيط رسوبى ائوسن ميانى حرکت کرده و به دليل غلظت بالا پس از برخورد با ته‏نشست‏هاى کربناتى ـ سيليسى با آنها مخلوط مى‏شوند. رسوب‏هاى ياد شده از سخت شدگى کمى برخور دارند، لذا روانه عظيم اين موادآذرآوارى بخش‏هايى از آنها را کنده و با آن آميخته مى‏شود. حرارت بالاى آذرآوارى مورد نظر و نرمى ته‏نشست‏هاى محيط رسوبى، موجب شکل‏پذيرى بخش رسوبى و تبادل دما (اثر حرارتى) و مواد بين آن دوشده است. عناصر سازنده بخش آذرآوارى (کانى‏هايى همچون پلاژيوکلاز، کوارتز و غيره) در خميره‏اى از کربنات شناورند (توفيت) و از طرفى زبانه‏هايى از ژل‏هاى سيليسى (چرت) به داخل توفيت و برعکس نفوذ کرده است. شواهد فوق نشانگر اختلاط بين دو بخش اخير است.

 

ABSTRACT

The dynamism and formation of middle Eocene Volcano - Sedimentary deposite of vafs area (Uromieh – Dokhtar)

One of the interesting volcanic phenomenon has been appeared in north- east of 1:100000  sheet of Vafs in Uromieh – Dokhtar volcanic belt.There are two sedimentary units and pyroclastic rocks with line and lapilli tuff composition, alongwith tuff ash which have been deposited in middle Eocone.

The amount of colloide  silica  ion in the basin has been increased as a result of volcanic activities.The colloid ions have been deposited between lime and volcanic tuffs.In a short.

period of time the basin has been involved in transformation in sedimentary  invirement as a   result of huge entrance of pyroclastic flows in the basin .The composition was changing from vitric tuff  to litic cryctal tuff. The mentioned flows flowed on the gradient surface and the mixing was taken place between them and loose lime siliceous sediments.

 

مطالب پیشین:

زمین‏شناسی منطقه وفس