یک شبه انسان از نوع متحجر مذهبی که قبلا، هم در بخش نظرات وبلاگ‌های وفس و هم از طریق ارسال ایمیل، انواع و اقسام فحش‌های ناموسی و غیره را نثار بنده و تمام وفسی‌ها کرده بود و من به همین دلیل بخش نظرخواهی وبلاگ را مشروط به تایید کرده بودم، باز هم از حجره خود بیرون آمده و شروع به فحش و فحش‌کاری نموده است. این موجود در پُست «اصل و نسب دارابی‌های وفس» دو نظر که تماما شامل فحش است بیان نموده و از عباراتی همچون «باج گیران طاغوت»، «نان جمهوری»، «جواب خون شهدا را بدهید»، «کمی از امام(ره) خجالت بکش»، «پَست و خوار در دنیا وآخرت خواهی شد»، «خون شهدای وفس را پایمال نکن» استفاده نموده و مطمئنا بر این تصور بوده که باز در بالای منبر در حال سخنرانی برای گوسفندانی است که با حرص و ولع تمام در حال نشخوار کردن حرف‌های او هستند.

 

هر فرد عاقلی بدون اطلاع از اوضاع وفس و فقط با خواندن دو نظر این شخص به راحتی می‌تواند سطح درک و عقل او را بسنجد و بر بی‌شعوری او مهر تایید بزند؛ اما من تصمیم گرفتم پستی را به این موضوع اختصاص دهم و سه نکته را بیان نمایم.

 

1) سعی می‌کنم قسمت نظرخواهی وبلاگ را تا جایی که امکان دارد مشروط نکنم تا همه گونه افکاری بتواند در آن وارد شود، اما وقتی بحث به فحش و کلمات ناپسند می‌رسد مطمئن باشید که نظر را به طور کامل حذف خواهم کرد.

 

2) هیچکس حق ندارد در این وبلاگ فرد، گروه، محله و خانواده‌ای از وفسی‌ها را مورد سرزنش و شماتت چه به طور درست و منطقی و چه غیرمنطقی قرار دهد. اگر کسی بحثی یا سئوالی در این رابطه دارد به پست الکترونیکی این وبلاگ ایمیل بزند و حرفش را بگوید تا جواب دهم.

 

3) این فرد «خان‌های وفس» را هم از جهت اخلاقی افرادی بی‌بندوبار معرفی می‌کند و هم از جهت پذیرش مسئولیت، آن‌ها را افرادی بی‌عرضه می‌داند که باعث مشکلات بسیاری برای وفس شده‌اند. وفسی‌ها و افراد دیگری که آشنایی کمی با خان‌های سابق وفس و فرزندان فعلی آن‌ها دارند به راحتی این حرف‌های پوچ را رد می‌کنند.

این فرد می‌گوید که خان‌ها باعث عقب‌ماندگی وفس شدند، در حالی که اگر کمی از درون آن افکار متحجرانه‌ای که با شنیدن کلمه «خان» به وحشت می‌افتد، بیرون بیاید و با چشم سرش به وقایع اتفاق افتاده در وفس در بعد از انقلاب نگاهی بیندازد و با هر وفسی که دوست دارد صحبت کند، به راحتی متوجه می‌شود که اتفاقا قسمت عمده‌ای از پیشرفت و توسعه و موقعیت ممتاز وفس در قبل از انقلاب به واسطه تلاش و کوشش خان‌های مقتدر وفس به دست آمده بود و اگر در حال حاضر هم ما به چیزی می‌بالیم و افتخار می‌کنیم و به مسئولین اعتراض می‌کنیم به دلیل همان موقعیت است. می‌گوییم چرا وفسی که در اول انقلاب 6 تا 7 هزار جمعیت داشته، باید بعد از 20 سال صاحب جاده شود، یا بعد از نزدیک به 13 سال از انقلاب، برق ناقص آن کامل شود و .... تا بیش از دو سوم جمعیت آن به شهرها مهاجرت کنند.

 

من بارها گفته‌ام وفس کوچک‌شده‌ی ایران است ....

این فرد اگر قصد و غرض نداشته باشد می‌تواند ببیند در 28 سالی که از انقلاب گذشته و یا بهتر بگویم در 28 سالی که امورات وفس در دست خان‌ها نبوده، چه مشکلاتی برای وفس به وجود آمده به طوری که همان مردمی که در روزهای اول انقلاب همانند خیلی از مردم ایران در شور و احساسات ناشی از انقلاب غرق شده بودند و با حضور در جلوی خانه‌ی‌ خان وفس بر علیه او شعار می‌دادند، 20 سال بعد از انقلاب و در سال 1377 که انتخابات اولین دوره شورای روستایی برگزار شد از 1000 رایی که در  صندوق ریختند، 800 رای را فقط و فقط به نفع یکی از خان‌زاده‌های وفس در صندوق رای‌گیری انداختند تا بگویند ما اشتباه کردیم و دوباره مسئولی از جنس همان خان‌های سابق وفس می‌خواهیم که باز البته متحجرانی همچون همین فردی که در اینجا نظر داده، نگذاشتند که آن خان‌زاده وارد شورا شود تا بالاخره 8 سال بعد و بعد از اینکه همین گروه متحجران نیز دیدند که با خدا و پیغمبر گفتن و شعار دادن و حرف‌های کلیشه‌ای زدن نمی‌توان مشکلات را حل کرد، با سرافکندگی هر چه بیشتر کنار رفتند و باقی نماند جز خجالت و شرمساری بر دیده‌ی آنان و مشکلات فراوان وفس... و بالاخره در سال 1385 همان خان‌زاده به همراه افراد جدید دیگری وارد شورا شدند و در حال حاضر سعی دارند در قالب سومین شورای روستای وفس، مشکلات به وجود آمده در 28 سال گذشته را حل کنند.

 

در اینجا تاکید می‌کنم که من نمی‌گویم خان‌های وفس هیچ مشکلی نداشتند و از هر لحاظ انسان‌های بسیار خوب و برجسته‌ای بودند. من نمی‌گویم که در زمان خان‌ها وفس مشکلی نداشت یا اینکه آن‌زمان زندگی راحت‌تر بود. بلکه می‌گویم با دیده‌ی باز به اتفاقات نگاه کنید و شعار ندهید.

 

این ناقص‌العقل به من می‌گوید:«خون شهدای وفس را پایمال نکن»؟! خیلی مسخره‌است نه؟ شهدای وفس رفتند تا ایران و وفس آباد و شاداب بماند و مردم به راحتی بتوانند در ایران و وفس زندگی کنند، ولی متاسفانه این طور نشد و حداقل در موضوع وفس، می‌توانیم بگوییم که مسئولین جمهوری اسلامی و متحجرینی همانند این فرد به راحتی خون شهدای وفس را پایمال کردند. در عوض کمیجانی‌ها با خون خود و نه شهدای‌شان شهر خود را ساختند و از مناطق اطراف پیشی گرفتند.

 

عباراتی نیز همچون «باج گیران طاغوت»، «نان جمهوری»، «جواب خون شهدا را بدهید»، «کمی از امام(ره) خجالت بکش»، «پَست و خوار در دنیا وآخرت خواهی شد» دیگر شعارها و عباراتی کلیشه‌ای شده‌اند و هیچ‌کس حتی مردم عادی دو آتشه‌ی اول انقلاب، گول این شعارها را نخواهند خورد و حال من یکی، از این شعارها به هم می‌خورد.