حدوداً از اواسط مهرماه و همزمان با سرد شدن هوا در کل کشور، از دمای هوا در وفس نیز به تدریج کاسته شد. از حدود سه هفته قبل بارندگی پاییزی امسال در وفس آغاز شد و تقریبا به طور مستمر ادامه داشته است. علاوه بر سردشدن هوا و بارش باران(به زبان وفسی «وارانْ»)، وزش باد(به زبان وفسی «وا») نیز شدیدتر شده است. با گذشت زمان، هوا سردتر می‏شود؛ بر شدت باران افزوده می‏گردد و از حدود اواخر پاییز(بستگی به شرایط دارد) برف(به زبان وفسی «فَرفَ») و تگرگ(به زبان وفسی «تِرْسِ») نیز به نزولات جوی وفس افزوده می‏گردد که این بارش‏ها تا پایان زمستان(به زبان وفسی «زِوِستانْ») ادامه دارد. همچنین وزش باد در زمستان شدیدتر و سوزناک‏تر است.

در حال حاضر(که در میانه‏ی پاییز هستیم) آب و هوایی معتدل و بارانی در وفس جریان دارد که بسیار مطبوع و دلنشین است؛ طبق پیش بینی سایت accuweather.com ، به طور متوسط دما در روز در حدود 13 درجه سانتیگراد و در شب در حدود 2 درجه سانتیگراد است.

 

خبر: هفته‏ی گذشته، در پی شدیدتر شدن بارندگی و افزایش رعدوبرق(به زبان وفسی «آیْرِشْکی»)، صاعقه‏ای به یکی از درختان گردوی باغ «کریز» وفس، برخورد کرده که باعث آتش گرفتن درخت شده و در نهایت درخت را دو نیم کرده است. نکته جالب اینجاست که تنه‏ی این درخت نسبتاً کهنسال، حکم لانه و کندوی زنبور عسل را داشته که پس از رخ دادن این اتفاق، همه‏ی عسلی را که زنبورهای(به زبان وفسی «زامْبورَ») بینوا گردآوری کرده بودند، در اطراف درخت(به زبان وفسی «دارْ») پخش می‏شود. به گفته‏ی شاهدان عینی(!)، مقدار عسل بسیار زیاد و در حدود 10 تا 15 کیلو بوده است.

در ضمن، یک موقع پیش خودتان نگویید که: حیف، 15 کیلو عسل طبیعی درجه یک از دست رفت؛ چون آنطورکه من شنیده‏ام، خیلی از روستائیان به سراغ این عسل باد آورده رفتند و مقداری از آن را برداشتند و بعید می‏دانم چیزی از آن باقی مانده باشد.

 

به علت ارتفاع بالای وفس از سطح دریا، امکان اثابت صاعقه به موجودات زنده بسیار زیاد است و معمولا خاطراتی از این دست حوادث، در ذهن روستانشینان وفسی وجود دارد که یا در زمان حیات خود آنها اتفاق افتاده و یا شرح این حوادث را از درگذشتگان، شنیده‏اند. خود من دو خاطره از این نوع را شنیده‏ام که عبارتند از:

1) در حدود 30 سال قبل، صاعقه به درخت کهنسال سنجد(به زبان وفسی «شینجییَ») در باغ «کاچان» برخورد کرد که باعث از بین رفتن آن شد.

2) خاطره‏ی دوم که مربوط به حدوداً 80 سال قبل است اینکه: مردی با اتصال گاوآهن(به زبان وفسی «گِسِّنْ») به گاوش در حال شخم زنی زمین کشاورزی خود در بیابان‏های وفس(دقیقا نمی‏دانم کدام طرف) بود که ناگهان صاعقه‏ای به گاوآهن اثابت می‏کند(خودتان شرایط آب و هوایی آن لحظه را در نظر بگیرید!)؛ این اتفاق باعث کشته شدن مرد و گاوش می‏شود.

 

 

پی نوشت؛ به قلم علی باباجانی: «قصه های شیرین کلاغک» منتشر می شود.